آموزش و پرورش پیش از دبستان در عصر جدید
در یک پژوهش واکاوی شد؛
یکی از مهمترین و غامضترین سؤالات در زمینه تعلیم و تربیت پیش از دبستان، چگونگی تهیه برنامه درسی مؤثر در این مقطع است که با توجه به ظهور عصر اقتصاد دانایی محور و تغییر و تحولات برقآسا، شرایط پاسخگویی به آن بیش از پیش دشوار شده است.
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، یکی از مهمترین و غامضترین سؤالات در زمینه تعلیم و تربیت پیش از دبستان، چگونگی تهیه برنامه درسی مؤثر در این مقطع است که با توجه به ظهور عصر اقتصاد دانایی محور و تغییر و تحولات برقآسا، شرایط پاسخگویی به آن بیش از پیش دشوار شده است و تعلیم و تربیت پیش از دبستان دورهای حساس و بیبدیل در اکثر کشورهای جهان، در عصر فناوری، اقتصاد دانایی محور و تغییر است.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «آموزش و پرورش پیش از دبستان در عصر جدید: چرایی و چیستی دیدگاه مطالعات برنامه درسی راهبردی و الگوی چندبُعدی مبتنی بر آن» به این موضوع پرداختهاند که پیش دبستانی دورهای است که در آن شالودههای دانش، مهارت و نگرش کودک شکل میگیرد و ماناترین و شورانگیزترین تجارب را برای امروز کودک فراهم میآورد.
* مشکلات و چالشهای آموزش و پرورش پیش از دبستان
این نوشته بیان میکند که پیش دبستانی دورهای است که تأثیرات بلندمدت و کوتاهمدت آن بر فردای کودک و جنبههای مختلف زندگی او انکارناپذیر است و تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از ایران نیز مؤید آن است. این دوره برای کشورهایی که با تنوع قومیتی و پدیده دوزبانگی در آموزش دستوپنجه نرم میکنند و میتواند مؤثر باشد.
به زعم این پژوهش ضرورت پرداختن به این دوره در اکثر کشورهای مختلف جهان بسته به موقعیت و سطح زندگی مردم آن ساماندهی شده است و امروزه برای سیاستگذاران کلان اکثر کشورها به عنوان مسئولیتی بر دوش آنان محسوب میشود و با وجود این، تعلیم و تربیت دوران کودکی در کشورهای مختلف جهان از جمله ایران با چالشها و چشماندازهای بسیاری روبرو است.
به گفته این نوشته، پژوهشها و آسیبشناسیهای انجام شده سالهای اخیر در داخل و خارج از کشور، بیانگر این است که تعلیم و تربیت پیش از دبستان با مشکلات و چالشهای فراوانی روبرو است.
در این پژوهش آمده است که در سطح داخلی مسائل و مشکلاتی همچون روشهای شناسایی و پرورش خلاقیت، مدیریت کلان و ضعف در برنامه درسی پیش از دبستان، فضا و نحوه تدریس، مناسب نبودن محتوا با سن کودک و عدم کاربست روشهای فعال، تجهیزات نامناسب، کیفیت نامناسب تعامل کودک و مربی، عدم هماهنگی و تناسب برنامههای درسی بهزیستی و آموزش و پرورش، عدم توجه به فرهنگ بومی کشور و پناه بردن به آثار ترجمه شده، ضعف مربیان و مدیران و به طور کلی کادر اجرایی آموزش دیده و مجرب، گریبانگیر تربیت کودکی است.
* ضرورت توجه به برنامه درسی در پیش دبستانی
این پژوهش به این نکته اشاره میکند که در سطح بینالمللی نیز تربیت اوان کودکی با چالشها و چشماندازهای بسیاری در قرن بیست و یکم مواجه است. میتوان ریشه تمامی این چالشها و ضعفها را در برنامه درسی ناکارآمد جستوجو کرد.
به زعم این پژوهش برنامه درسی، نقشه راه و محور هرگونه فعالیت آموزشی است و نقش حیاتی در ارائه آموزشهای باکیفیت در پیش از دبستان دارد؛ بنابراین ضرورت توجه به برنامه درسی به عنوان قلب و روح نظام آموزشی این دوره و تعیین دانش، مهارت و نگرشی که باید در قالبهای مختلف و متناسب با سطح کودک به شکلی تلفیقی، چندُبعدی و درهم تنیده ارائه شود، امری گریزناپذیر است.
در این پژوهش مطرح شده است که برنامه درسی راهبردی با نگاهی فراکنشی و منعطف، باهدف کسب توانایی فراشناخت در یادگیری برای تسهیل مشارکت یادگیرنده در چرخه تولید و مدیریت دانایی و مبتنی بر فراهمسازی فرصت تعامل تحولی میان مبانی و اصول با عوامل و عناصر تحویل یابنده در انواع و ابعاد نظری و عملی برنامه درسی است. این نوع برنامه درسی متشکل از دو مفهوم گسترده برنامه درسی و راهبردی است.
* مفهوم راهبردی در مطالعات برنامه درسی
به گفته این پژوهش برنامه درسی حوزهای نسبتاً جوان و میانرشتهای است که حدود و ثغور و ماهیت آن دارای ابهام و عدم شفافیت است؛ به همین دلیل تعریفهای متفاوتی از برنامه درسی بسته به شرایط زمانی و پارادایمهای غالب ارائه شده است. مفهوم راهبردی به تحولات روزافزون جهان و دیدن پدیدهی تغییر به عنوان یک واقعیت در بستر زندگی امروزی و چشماندازهای آتی علم و فناوری اشاره دارد.
این پژوهش نشان دهنده این است که پذیرش پدیده تغییر به اتکای تحولات علم و فناوری امروز در مبانی تعلیم و تربیت و به تبع آن برنامه درسی است که انسجام و در عین حال انعطافپذیری لازم را برای پیوند تحولی میان نظر و عمل در عناصر و سطوح برنامه درسی برای زندگی در دنیای متحول امروز تعریف میکند و راه را بر حضور نظامدار یافتههای نوین انسان در تعلیم و تربیت میگشاید.
این پژوهش بیان میکند که در واقع مفهوم راهبردی در مطالعات برنامه درسی راهبردی، در وهله نخست نشان از تأکید این دیدگاه بر راهبردهای فراشناخت و یادگیری چگونه یادگرفتن دارد؛ تا پاسخگوی نیازهای در حال تحول یادگیرنده امروز باشد و به اینترتیب در وهله دوم راهبردی جهتگذار از مفهوم سنتی یادگیری و نیل به یادگیری مادامالعمر ارائه میکند تا فرایند یادگیری را از محدوده زمان و مکان مشخص خارج کرده و در مفهوم کلاس درسی به وسعت زندگی جای دهد.
به زعم این پژوهش ضرورت دیدگاه راهبردی در برنامه درسی از خلال عوامل مختلفی، چون ظهور عصر اقتصاد دانایی محور، توسعه فناوری ارتباطات واطلاعات، دگرگونی مفهوم سواد، پارادایم پیچیدگی لزوم بومیسازی برنامه درسی، وجود سبکهای شناختی و یادگیری متفاوت و ظهور جریان نو مفهومگرایی تبیین شد و ضرورت برنامه درسی چند بُعدی نیز با دلایلی همچون عدم ارتباط برنامه درسی با زندگی خارج از مدرسه، عدم انعطاف برنامه زمانبندی مدرسه، لزوم پرورش مهارتهای فکری سطح بالا در یادگیرندگان، قطعه قطعه بودن برنامههای موجود، ایجاد توان واکنش سریع و پاسخگویی به مسائل روز تبیین شد.
* الگوی برنامه درسی چند بُعدی
این پژوهش به این نکته اشاره میکند که اهمیت برنامه درسی در بالا بردن کیفیت نظام آموزشی، همچنین اهمیت برنامههای درسی راهبردی، بومی و متناسب با تنوع قومیتی موجود در کشور، ضرورت وجود برنامهریزی چندبُعدی و تلفیقی در پیش از دبستان، تحقیق حاضر درصدد آن است تا با توصیف این نوع برنامه درسی، زمینه را برای آشنایی و تسلط بیشتر اولیای امور و مربیان پیش از دبستان با دیدگاه راهبردی برنامه درسی و الگوی برنامهریزی چندبُعدی مبتنی بر آن، فراهم کند.
آموزش پیش از دبستان دچار دگرگونیهای عظیمی شده که دیر یا زود تمام متصدیان این حوزه را به سمت برنامههای راهبردی خواهد کشاند. امروزه موقعیتهای یادگیری صرفاً به کتاب، معلم و والدین محدود نیست و سرتاسر زندگی برای کودک عرصه یاددهی-یادگیری محسوب میشود.
در خصوص چیستی برنامه درسی چند بُعدی نیز اشاره شد که در بستر دیدگاه راهبردی، الگوی برنامه درسی چند بُعدی در تلاش است تا با محور قرار دادن فراگیر و دنیای پیرامون او چه از نظر زمانی که فرصتها و تهدیدهای تحمیلشده از سمت تغییر و تحولات روزافزون عصر حاضر را به دنبال دارد و چه از نظر مکانی که لزوم توجه به زیستبوم کودک میرساند.
به گفته این پژوهش برنامه درسی سه بعدی، فرصتهای یادگیری برآمده از سراسر زندگی کودک را در قالب مهارت، نگرش و دانش مختلف و در ارتباط یکپارچه و کلنگر در قالب سه بُعدپروژههای برآمده از زندگی کودک که علاقهمند دانستن آن است، مضامین و مهارتهای میانرشتهای مورد نیاز در عصر حاضر و فعالیتهای مورد علاقه کودک که از صد زبان او برای برقراری ارتباط نشأت میگیرد، ارائه کند.
همانطور که در نتایج این پژوهش مشاهده میشود، بسترسازی برای یادگیری مادامالعمر که از کیفیتهای بارز و مورد تأکیدنظامهای آموزشی پیشرو دانسته شده است، امتیاز تربیتی دیگری است که پیش از قرار دادن مسائل و سوژهها در متن برنامههای یادگیری مدرسهای در چارچوب رویکرد تلفیقی میتواند تحقق یابد.
این پژوهش یه کوشش بهنام قاسمزاده، فریبرز فرهادی لنگرودی (دانشجویان کارشناسی ارشد آموزشوپرورش پیشدبستانی دانشگاه علامه طباطبائی تهران) و میثم خزائی کوهپر (دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبائی) انجام شده است.