انقلابی سریع، خشن و تمامعیار که کل جهان را تحت تاثیر قرار داد
به گزارش خبرگزاری خبر روزانه به نقل از آنلاین، کتاب «انقلاب فرانسه؛ جنگ طبقاتی یا تصادم فرهنگی؟» نوشته تی.سی.دابلیو. بلَنینگ بهتازگی با ترجمه سهند الهامی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب سال ۱۹۹۸ توسط انتشارات مکمیلان در لندن منتشر شده است.
تی.سی.دابلیو. بلَنینگ نویسنده این کتاب، استاد تاریخ اروپای مدرن دانشگاه کمبریج است و به عنوان یکی از متخصصان انقلاب فرانسه شناخته میشود. او در کتاب پیش رو، رویکردهای اصلی معاصر به انقلاب فرانسه، یعنی رویکرد کلاسیک یا مارکسیستی، رویکرد تجدیدنظرطلبان و پساتجدیدنظرطلبان را تشریح و نقد کرده است. «انقلاب فرانسه؛ جنگ طبقاتی یا تصادم فرهنگی؟» بیش از آنکه روی وقایعنگاری متمرکز باشد، تحلیل و تشریح است.
انقلاب فرانسه نمایانگر برههای سرنوشتساز در پیشروی از فئودالیسم به سرمایهداری و درنتیجه به جهان مدرن بود. هر کشوری در اروپا، در برههای این گذار را تجربه کرده و آنچه نسخه فرانسوی آن را ویژه میکند، در نگاه کارل مارکس، سرعت، خشونت و تمامعیاری آن بوده است. این رادیکالیسم از نظر تی.سی.دابلیو. بلَنینگ مدیون ۲ تحول مرتبط به هم بوده است: اول مبارزه مذبوحانه و مصمم ردههای اجتماعی ممتاز و متحدان خارجیشان که در وطن به شکل ضدانقلاب و در خارج به شکل جنگ خود را نشان داد، و دوم یاری سرنوشتساز تودههای شهری و دهقانان به بورژوازی ذاتا کمجرات.
انقلاب فرانسه با پیشوند «کبیر»، به دلیل جایگاه ویژهای که نهتنها در تاریخ فرانسه بلکه در تاریخ جهان دارد، همیشه مورد توجه متفکران حوزههای مختلف بوده است؛ در عین حال، خیلی کم پیدا میشود رویداد تاریخیای که به اندازه این انقلاب منشأ بحث و مناقشه بوده باشد. خاستگاه و ماهیت و تأثیرات این انقلاب، بهویژه از دهه سالهای ۱۹۵۰ به بعد، موضوع پژوهشهای بسیاری بودهاند و درباره همه اینها اختلاف نظر میان مورخان بوده است. «انقلاب فرانسه؛ جنگ طبقاتی یا تصادم فرهنگی؟» هم یکی از آثاری است که در این مناقشه حضور داشتهاند.
کتاب پیش رو ۳ بخش اصلی دارد که به ترتیب عبارتاند از: «خاستگاه: رژیم پیشین»، «رخداد: انقلاب» و «پیامد: ناپلئون و پس از آن». بخش اول این عناوین را شامل میشود: «رشد اقتصادی و مشکلات اقتصادی»، «تعارض اجتماعی و آمیختگی اجتماعی»، «روشنگری» و «حوزه عمومی و افکار عمومی». بخش دوم هم دربرگیرنده ۲ فصل با عناوین «بحران ۱۷۸۶_۱۷۸۹» و «انقلاب و نظم نو» است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
در نظر اکثر معاصران، شاه در عمل هم همانقدر خودکامه بود که در نطق کردن، چراکه با دخالت در فرایند مقرر قانون از قدرتش سوءاستفاده میکرد تا مخالفانش را آزار دهد و اقدامات دادگاه علیه عواملش را ابطال کند. این مسئله در ژانویه ۱۷۷۱ به اوج رسید، وقتی مخالفان از پارلمانها حذف شدند و قالب پارلمانها تغییر کرد تا نظارت شاه ممکن شود. ازقضا، خطر اصلی برای سلطنت در همین واقعیت بود که این اقدام موفق از آب درآمد. قضات منعطفتری پیدا شدند که امور شاه را پیش ببرند و پارلمانهای دردسرساز به تاریخ پیوستند. اما این پیروزی واهی بود. کودتای مُپو _ اگرچه عمدتا برآمده از ترفندی (موفق) برای بیاعتبار کردن دوک دو شوآزُل بود _ موجب خشم عمومی شد و بحثی بیامان و گسترده و ادامهدار درباره اصول سیاسی زیربنای رژیم پیشین پدید آورد. اگرچه حکومت هم حامیانی پیدا کرد (برجستهترینشان ولتر)، عمده صاحبان آرای روشنگری، چه اشراف و چه بورژواها، اقدام آن را خودکامگی دانستند و محکوم کردند. آنچه خصوصا شوم بود این بود که تعداد قابل توجهی از منتقدان نه مطلقهگرایی شاه را میپسندیدند و نه آریستوکراسی پارلمانی را و چشمانتظار مشروطیت لیبرال بودند. در بیان جدیدترین مورخ این مقطع، دوراند اِچورِیا، اینامر «در دگرگونی عمیق و مانای نگرش فرانسویان به حکومتشان و جامعهشان دخیل بود.»
این کتاب با ۱۱۷ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان منتشر شده است.
۲۵۹