خلاصه کتاب این یک جنازه عشق است | حمیدرضا اکبری

کتاب

خلاصه کتاب این یک جنازه عشق است – مجموعه شعر ( نویسنده حمیدرضا اکبری )

مجموعه شعر «این یک جنازه عشق است» اثر حمیدرضا اکبری (شروه)، به واکاوی عمیق و متفاوت از مفهوم عشق و تنهایی می پردازد. این اثر با زبانی موجز و تصویرسازی های بدیع، خواننده را به سفری درونی دعوت می کند تا ابعاد پنهان و گاه تلخ روابط انسانی و هستی را کشف کند.

شعر، این آینه رازگشا، همواره بستری برای بازتاب پیچیدگی های روح انسان و جهان پیرامونش بوده است. در میان آثار ادبی معاصر فارسی، برخی مجموعه ها با نگاهی تازه و لحنی متفاوت، دریچه ای نو به سوی درک هستی و عواطف می گشایند. مجموعه شعر «این یک جنازه عشق است» سروده حمیدرضا اکبری (شروه)، یکی از همین آثار برجسته و در عین حال چالش برانگیز است که خواننده را به تأمل وامی دارد. این کتاب نه تنها اثری ادبی، بلکه تجربه ای عمیق از مواجهه با عشق، شکست و تنهایی است که در قالب کلماتی نرم و قدرتمند ارائه شده. در این مقاله، به کاوش در لایه های مختلف این مجموعه شعر خواهیم پرداخت تا خواننده درکی جامع از مضامین، سبک و پیام های اصلی آن به دست آورد.

آشنایی با حمیدرضا اکبری (شروه): زندگی و جایگاه ادبی

پیش از غواصی در اعماق اشعار «این یک جنازه عشق است»، لازم است با خالق آن، حمیدرضا اکبری، که در محافل ادبی با نام «شروه» شناخته می شود، آشنا شویم. درک پیشینه و جهان بینی شاعر، کلید درک بسیاری از لایه های پنهان در آثار اوست.

بیوگرافی و پیشینه فعالیت ها

حمیدرضا اکبری در سال ۱۳۴۹ در احمدآباد آبادان چشم به جهان گشود، اما اصالتاً به منطقه لیراوی استان بوشهر تعلق دارد؛ جایی که ریشه های عمیق فرهنگی و ادبی دارد و در آثارش نیز بازتاب یافته است. او نه تنها یک شاعر، بلکه نویسنده، محقق، پژوهشگر، روزنامه نگار و منتقد اجتماعی است که گستره فعالیت هایش از مرزهای شعر فراتر می رود.

فعالیت های ادبی او از سال ۱۳۷۳ با انتشار اولین مجموعه اش، «افق های خیس»، آغاز شد و در ادامه با آثاری چون «پشت صداهای سنگ» (۱۳۸۱)، «وقتی سکوت می خواند» (۱۳۸۵)، «اگر بگویم عاشقم دروغ گفته ام» (۱۳۸۸)، «شنیده بودم جنگ» (۱۳۸۹)، «لیلی می شوم تا شعر گریه کنم» (۱۳۹۱) و مجموعه های الکترونیکی «برف را آب شده می خواهد» (۱۳۹۱) و همین «این یک جنازه عشق است» (۱۳۹۳) به تکامل رسید. این کارنامه پربار، نشان از حضور پیوسته و مؤثر اکبری در عرصه ادبیات معاصر ایران دارد.

رویکرد و ویژگی های کلی شعر شروه

آنچه حمیدرضا اکبری شروه را در جامعه ادبی متمایز می کند، فروتنی و تواضع اوست که در کنار رویکرد متفاوتش به شعر، به خلق آثاری اصیل و تأثیرگذار منجر شده است. او با دیدگاهی عمیق و چندسویه به هستی و طبیعت می نگرد و این نگاه در انتخاب کلمات و مضمون پردازی هایش نمود پیدا می کند.

اشعار شروه اغلب به مسائلی چون اجتماع، جنگ، زندگی و عشق می پردازد، اما نه با رویکردی سطحی و تکراری. او به دنبال برجسته سازی اصالت های کلامی است و تلاش می کند تا با کاراکترهای واقعی، احساسات و افکار انسانی را با عمق و ژرفا بیان کند. این ویژگی ها باعث شده تا آثار او، چه در فرم و چه در زبان، از شگردهای ادبی متنوعی بهره مند باشند که به غنای معنایی اشعارش می افزاید. نگاه او به دامنه بیکران هستی، به عمق گرایی شاعر دامن می زند و از این رو، صنایع ادبی در اشعارش، نه صرفاً ابزاری برای زیبایی ظاهری، بلکه وسیله ای برای انتقال مفاهیم عمیق تر و لایه های پنهان معنا هستند.

معرفی مجموعه شعر این یک جنازه عشق است: نگاهی از بیرون

مجموعه شعر «این یک جنازه عشق است» فراتر از یک نام ساده، خواننده را به تأمل در مفهوم عشق و هستی وامی دارد. این بخش به معرفی کلی کتاب و رمزگشایی از عنوان آن می پردازد.

اطلاعات کتابشناختی و فیزیکی

مجموعه شعر «این یک جنازه عشق است» که در سال ۱۳۹۳ منتشر شده است، در قالب الکترونیکی (EPUB) و در ۶۰ صفحه به مخاطبان ارائه شده است. زبان اثر فارسی است و در دسته بندی کتاب های شعر عاشقانه جای می گیرد، اما با نگاهی غیرمتعارف به این مفهوم، مرزهای معمول را درمی نوردد. این اثر کوچک اما پرمایه، نمونه ای از توانایی شاعر در بیان مفاهیم گسترده در قالبی موجز است.

رمزگشایی از عنوان کتاب

عنوان «این یک جنازه عشق است» به خودی خود یک پارادوکس خیره کننده و دعوت کننده است که بلافاصله کنجکاوی خواننده را برمی انگیزد. چرا «جنازه عشق»؟ این ترکیب، دلالت های عمیقی بر محتوا و فضای کلی کتاب دارد. اغلب عشق را با مفاهیمی چون زندگی، شور، زیبایی و آغاز پیوند می زنیم، اما شروه با استفاده از واژه «جنازه»، به مخاطب می گوید که قرار است با جنبه های دیگری از عشق، شاید با عشق های نافرجام، فرسوده، یا حتی عشق هایی که به پایان خود رسیده اند، مواجه شود.

این عنوان، نمادی از پایان یافتگی، بیهودگی یا حتی پوچی در مسیر عشق است. اما آیا این به معنای ناامیدی محض است؟ یا تلنگری است برای بازنگری در آنچه ما از عشق می پنداریم؟ عنوان کتاب، خود مقدمه ای بر جهان بینی شاعر است که عشق را نه یک مفهوم تک بعدی، بلکه پدیده ای پیچیده، چندوجهی و گاه تراژیک می داند که می تواند به مرگ و نیستی نیز گره بخورد. این تضاد، خواننده را وادار به تأمل و کنکاش در لایه های زیرین اشعار می کند.

خلاصه مضمونی و محتوایی: جهان بینی حاکم بر اشعار

در «این یک جنازه عشق است»، حمیدرضا اکبری با هنرمندی تمام، جهانی از مفاهیم و دغدغه ها را پیش روی خواننده می گشاید. این بخش به جهان بینی حاکم بر اشعار و مضامین کلیدی آن ها می پردازد.

عشق در آیینه این یک جنازه عشق است: از مرگ تا زندگی

رویکرد حمیدرضا اکبری به عشق، از متداول ترین تعاریف فراتر می رود. در این مجموعه، عشق نه تنها منبع شور و حیات، بلکه گاه سرچشمه شکست، دل زدگی، دوری و تنهایی است. شاعر عشق را در پیوندی تنگاتنگ با مرگ و نیستی به تصویر می کشد، گویی که هر عشقی، از همان آغاز، بذر پایانی ناگزیر را در خود دارد.

بررسی اشعار نشان می دهد که عشق در نگاه شروه، می تواند زمینی، واقعی و پر از کاستی ها باشد، اما همواره با عنصری از رنج و زوال درمی آمیزد. این رویکرد، خواننده را به تأمل در ماهیت گذرا و شکننده روابط انسانی دعوت می کند. اشعار، به جای تمرکز بر اوج های عاشقانه، گاه به فروپاشی ها، حسرت ها و فقدان هایی اشاره دارند که حاصل عشق های نافرجام یا رابطه هایی هستند که به جنازه تبدیل شده اند. با این حال، حتی در دل این جنازه، رگه هایی از امید و بازاندیشی به عشق دیده می شود که نشان از پیچیدگی دیدگاه شاعر دارد.

جنازه ی این عشق حرفی تازه ندارد .

طبیعت و عناصر آن: نقشی فراتر از تزئین

طبیعت در شعر حمیدرضا اکبری، صرفاً عنصری برای تزئین یا خلق تصاویر زیبا نیست، بلکه نقشی عمیق تر و نمادین ایفا می کند. عناصری چون باد، برف، دریا، سیب، آسمان و کارون، نه تنها در اشعار حضور می یابند، بلکه جان می گیرند و با روح شاعر درمی آمیزند. باد می تواند نمادی از گذر زمان و زوال باشد، برف پلاسیده حکایت از پیری و فرسودگی دارد و دریا، پهنای بیکران هستی و دلتنگی را تداعی می کند.

شاعر با به کارگیری ماهرانه این عناصر، عواطف و حالات درونی خود را بیان می کند. طبیعت، آینه ای برای انعکاس یأس ها و امیدها، غم ها و شادی ها می شود. به عنوان مثال، در جایی که می گوید: «این برف پلاسیده ی جاری»، تصویر یک پدیده طبیعی به نمادی از کهنگی و زوال تبدیل شده و بار عاطفی شعر را افزایش می دهد. طبیعت در شعر شروه، با حواس انسانی درگیر می شود و به بستری برای تأمل فلسفی در مورد زندگی و مرگ تبدیل می گردد.

دغدغه های اجتماعی و فلسفی: انعکاس واقعیت ها

ورای مضامین عاشقانه، مجموعه «این یک جنازه عشق است» انعکاسی از دغدغه های اجتماعی و فلسفی شاعر است. اشاراتی به مسائل اجتماعی، جنگ، مبارزه، وطن و کوچ، نشان دهنده نگاه نقادانه و متعهد اکبری به محیط پیرامونش است. او یأس و امید، بیداری و خواب را در پروسه زمانی و اجتماعی بررسی می کند و از این طریق، به مفاهیم عمیق تری از هستی و محدودیت های انسانی می پردازد.

در برخی از اشعار، شاعر به طور غیرمستقیم به خفقان اجتماعی و پروسه ناامیدی اشاره می کند، اما هرگز به دام شعارزدگی نمی افتد. نگاه او به انسان و هستی، فراتر از یک دیدگاه سطحی است و خواننده را به تفکر در مورد جایگاه انسان در جهان و مواجهه با واقعیت های تلخ زندگی وامی دارد. کلماتی چون وطن، مبارزه و جنگ در شعر او، گاهی در معنای استعاری به کار می روند و دلالت بر نبردهای درونی و بیرونی انسان دارند.

مرگ، رنج و هستی: ابعاد اگزیستانسیالیستی

در کنار عشق، مفهوم مرگ و زوال نیز به شکلی پررنگ در اشعار «این یک جنازه عشق است» حضور دارد. شاعر به تصویر کشیدن رنج های درونی و بیرونی انسان می پردازد و مفهوم مرگ را نه به عنوان پایان، بلکه به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از چرخه هستی و عشق مطرح می کند. این رویکرد، اشعار را به سمت ابعاد اگزیستانسیالیستی سوق می دهد، جایی که انسان با تنهایی، آزادی و معنای وجود خود مواجه می شود.

در نگاه اکبری، مرگ نه تنها به معنای فنای فیزیکی، بلکه می تواند نمادی از مرگ یک احساس، یک رویا یا یک رابطه باشد. این پرداختن به رنج و نیستی، عمق فلسفی اشعار را افزایش می دهد و خواننده را به مواجهه با جنبه های تاریک تر و تأمل برانگیزتر زندگی دعوت می کند. «این یک جنازه عشق است» در واقع دعوتی است به مکاشفه ای عمیق در مورد هستی، فنا و تمام تناقضاتی که زندگی انسانی را شکل می دهند.

تحلیل سبک شناختی و هنری: زبان و ابزارهای شاعرانه

حمیدرضا اکبری در «این یک جنازه عشق است» با بهره گیری از زبانی قدرتمند و ابزارهای هنری متنوع، جهانی منحصربه فرد از تصاویر و احساسات را خلق می کند. این بخش به بررسی جنبه های سبک شناختی و هنری اثر می پردازد.

زبان شاعر: نرم، موجز و قدرتمند

یکی از برجسته ترین ویژگی های شعر شروه، زبان اوست. زبانی که در عین سادگی و روانی، از عمق و قدرت بالایی برخوردار است. او با ایجاز و انتخاب دقیق کلمات، مفاهیم پیچیده را به شکلی مؤثر و تأثیرگذار منتقل می کند.

این زبان نرم و موجز، به خواننده اجازه می دهد تا به راحتی با اشعار ارتباط برقرار کند و حس هم ذات پنداری عمیقی را تجربه کند. شاعر از کلمات عامیانه و روزمره به شکلی هنرمندانه استفاده می کند که نه تنها به اعتبار شعر لطمه ای نمی زند، بلکه به آن رنگ و بویی اصیل و ملموس می بخشد. این توانایی در استفاده از زبان، نشان از تسلط کامل شاعر بر ابزارهای بیانی است.

تصویرسازی و تخیل: خلق جهانی نو

قدرت تصویرسازی در اشعار حمیدرضا اکبری بی نظیر است. او با خلق تصاویری بدیع، چه عینی و چه ذهنی، جهانی پویا و پرانرژی را پیش روی خواننده می گشاید. این تصاویر نه تنها زیبا هستند، بلکه اغلب به شکلی غافلگیرکننده، خواننده را وادار به تجدیدنظر در برداشت های خود از هستی می کنند.

تصاویر شاعر، اغلب از ارتباط تنگاتنگ او با جهان هستی و طبیعت سرچشمه می گیرد و به شعر او جان می بخشد. برای مثال، عبارت «شراب بیاور به سلامتی مرگ!» نمونه ای از این تصاویر قدرتمند است که در تضاد و پارادوکس خود، معنایی عمیق و تفکربرانگیز را حمل می کند. این تصویرسازی های خلاقانه، یکی از عوامل اصلی پویایی و ماندگاری اشعار اکبری است.

شراب بیاور به سلامتی مرگ!

صنایع ادبی و شگردهای بلاغی: ابزارهایی برای عمق بخشیدن

حمیدرضا اکبری با مهارت خاصی از صنایع ادبی و شگردهای بلاغی برای عمق بخشیدن به اشعارش استفاده می کند. این ابزارها، نه تنها به زیبایی ظاهری شعر می افزایند، بلکه به انتقال لایه های پنهان معنا کمک شایانی می کنند.

  • کنایه، تشبیه، استعاره، مجاز: شاعر به شکلی هنرمندانه از این عناصر استفاده می کند. برای مثال، در کاربرد مجاز می توان به «خونش به آسمان رفت» (ص۶۰) به معنای «روح از جانش جدا شد» اشاره کرد که نشان از قدرت بیان شاعر در فشرده سازی معنا دارد. کنایه هایی نظیر «بال بال می زنم» (ص۱۹) یا «سنگ آب می شد زیر دستت» (ص۲۰) نیز، عمق و تأثیر کلام را افزایش می دهند. تشبیهات فراوان و غنی، مانند «زلف این آه کوتاه» (ص۴۵)، به ایجاد تصاویری ملموس و قابل درک کمک می کنند.
  • جان پنداری (پرسونالیزاسیون): اکبری به اشیاء و عناصر طبیعت جان می بخشد و آن ها را درگیر احساسات انسانی می کند. «کوچه هم گاهی فکرش به خیابان می ریزد» (ص۱۰) نمونه ای درخشان از این شیوه است که به شعر پویایی و زندگی می بخشد.
  • نمادگرایی: برخی کلمات در اشعار شروه کاربردی نمادین دارند. «حضرت جرجیس» یا «گوسفندهای موسی» نه تنها به عنوان ارجاعات دینی، بلکه به عنوان نمادهایی از وضعیت اجتماعی یا عرفانی در شعر حضور می یابند و به درک عمیق تر لایه های پنهان معنا کمک می کنند. این نمادها اغلب به توصیف وضع خفقان اجتماعی یا پروسه ناامیدی می پردازند.
  • ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه: شاعر با هوشمندی تمام، ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه را در بافت شعری خود می گنجاند، مانند «این کرم از درونم بیرون زده است» (ص۱۶) یا «کار از کار گذشته» (ص۴۹). این کار نه تنها به شعر اصالت و بومی گرایی می بخشد، بلکه حس آشنایی و تعلق را در خواننده ایجاد می کند.

ساختار و فرم: آزادی در بیان

اشعار حمیدرضا اکبری در مجموعه «این یک جنازه عشق است» اغلب از ساختار آزاد و بی قیدی برخوردارند. او خود را از قیدوبندهای سنتی رها کرده و به دنبال فرمی است که بتواند بهترین بستر برای بیان احساسات و اندیشه هایش باشد. این آزادی در فرم، به او اجازه می دهد تا با سیالیت بیشتری به خلق آثار بپردازد و موسیقی درونی کلام و ریتم پنهان اشعار را به شکلی طبیعی تر به گوش خواننده برساند.

ساختار اشعار، با اینکه از وزن عروضی سنتی تبعیت نمی کند، اما دارای یک ریتم خاص و تأثیرگذار است که از چینش هنرمندانه کلمات و تکرار برخی آواها و واژگان نشأت می گیرد. این فرم آزاد، به شاعر اجازه می دهد تا بدون محدودیت های قالب، بر عمق مضامین و تصویرسازی های خود تمرکز کند.

اشارات و ارجاعات خاص: لایه های پنهان معنا

در مجموعه «این یک جنازه عشق است»، برخی کلمات و اصطلاحات خاص به کار رفته اند که برای درک عمیق تر شعر، نیازمند توجه ویژه خواننده هستند. واژگانی چون «تنگستان»، «مال کنون»، «جلجتا»، «مرتاض»، «یهود»، «جرجیس» و «گوسفندهای موسی» نه تنها دلالت های جغرافیایی یا تاریخی دارند، بلکه اغلب به عنوان نمادها و استعاره های عمیق در بافت شعر جای می گیرند.

«تنگستان» می تواند نمادی از مقاومت و سرسختی باشد، «مال کنون» به کوچ و کوچ نشینی اشاره دارد که در فرهنگ ایرانی با مضامین جدایی و سفر گره خورده است. «جلجتا» اشاره به رنج و شهادت دارد و «جرجیس» و «گوسفندهای موسی» ارجاعاتی به متون مقدس و قصص دینی هستند که می توانند نمادی از مبارزه خیر و شر یا تلاش برای رستگاری باشند. این اشارات، لایه های پنهان معنایی را در شعر ایجاد می کنند و خواننده را به تفکر و جستجو در پس زمینه فرهنگی و تاریخی این کلمات وامی دارند.

مقایسه این یک جنازه عشق است با دیگر آثار حمیدرضا اکبری

برای درک کامل تر جایگاه «این یک جنازه عشق است» در کارنامه ادبی حمیدرضا اکبری، لازم است نگاهی به ارتباط این مجموعه با دیگر آثار او بیندازیم.

حمیدرضا اکبری با مجموعه های مختلفی چون «افق های خیس»، «پشت صداهای سنگ» و «شنیده بودم جنگ» شناخته شده است. در «این یک جنازه عشق است»، می توان ادامه همان خط فکری و سبکی را مشاهده کرد که در آثار قبلی او نیز وجود داشته است. او در این مجموعه، همانند دیگر کارهایش، به دنبال تشخص بخشیدن به ذات و سیرت کلمه است و از ابزار کلمات در جهت وصول به صورت گرایی شعر بهره می گیرد.

با این حال، «این یک جنازه عشق است» با تمرکز عمیق تر و گاه تلخ تر بر مفهوم عشق و پیوند آن با مرگ و زوال، رویکردی متفاوت را نشان می دهد. در حالی که دیگر مجموعه های او ممکن است ابعاد گسترده تری از اجتماع، جنگ یا زندگی را در بر بگیرند، این کتاب به شکلی خاص به واکاوی روابط انسانی و احساسات درونی می پردازد. این مجموعه، نقش مهمی در تثبیت هویت شعری اکبری به عنوان شاعری متفکر و صاحب سبک ایفا کرده است که قادر است از مفاهیم تکراری، برداشت هایی تازه و عمیق ارائه دهد. این اثر، پختگی و عمق بیشتری را در نگاه شاعر به هستی و عواطف نشان می دهد و می توان آن را نقطه عطفی در سیر تحول ادبی او دانست.

چرا باید این یک جنازه عشق است را خواند؟

مجموعه شعر «این یک جنازه عشق است» فراتر از یک سرگرمی ساده، تجربه ای عمیق و تفکربرانگیز است که هر خواننده ای را به تأمل وامی دارد. اما چرا خواندن این کتاب برای علاقه مندان به شعر و ادبیات اهمیت دارد؟

  1. تجربه نگاهی متفاوت به عشق و زندگی: اگر از تعاریف کلیشه ای و رومانتیک عشق خسته شده اید و به دنبال درکی عمیق تر از پیچیدگی های روابط انسانی، شکست ها و تنهایی های آن هستید، این کتاب دریچه ای نو به سوی این مفاهیم می گشاید.
  2. شعر عمیق و تفکربرانگیز: این مجموعه برای کسانی است که به دنبال شعری هستند که ذهن و روحشان را به چالش بکشد. اشعار اکبری، سطحی و زودگذر نیستند؛ بلکه خواننده را به لایه های پنهان معنا می برند و به او فرصت می دهند تا به کشف و شهود درونی دست یابد.
  3. تأثیر عاطفی و فکری: زبان نرم، تصاویر بدیع و مضامین عمیق کتاب، تأثیری ماندگار بر خواننده می گذارند. این کتاب می تواند به توسعه ذوق ادبی و افزایش قدرت تحلیل و فهم خواننده از متون شعری کمک کند.
  4. آشنایی با یکی از شاعران صاحب سبک معاصر: حمیدرضا اکبری یکی از شاعران برجسته معاصر است که با فروتنی و اصالت خود، جایگاهی ویژه در ادبیات امروز ایران دارد. خواندن این اثر، فرصتی است برای آشنایی با صدای منحصربه فرد او.

«این یک جنازه عشق است» دعوتی است برای کسانی که از روزمرگی ها فاصله می گیرند و به دنبال کشف زیبایی های پنهان در کلمات، احساسات و جهان اطراف خود هستند. این کتاب، قلب و ذهن خواننده را درگیر می کند و او را به سفری شاعرانه و فلسفی می برد که شاید تا مدت ها پس از اتمام کتاب، اثرات آن باقی بماند.

نتیجه گیری: سروده ای برای آنان که در جست وجوی عمق اند

مجموعه شعر «این یک جنازه عشق است» اثر حمیدرضا اکبری شروه، نه تنها یک کتاب شعر، بلکه آینه ای تمام نما از پیچیدگی های عشق، تنهایی، زندگی و مرگ است. این اثر با زبان نرم و موجز خود، قدرت شگرفی در انتقال مفاهیم عمیق دارد و با تصاویر بدیع و شگردهای بلاغی هوشمندانه، جهانی تازه از معنا را پیش روی خواننده می گشاید.

شروه در این مجموعه، با نگاهی متفاوت به عشق، آن را در پیوندی تنگاتنگ با زوال و ناکامی ها به تصویر می کشد، اما هرگز به دام ناامیدی محض نمی افتد. او با بهره گیری از عناصر طبیعت و اشارات فرهنگی و اجتماعی، به شعر خود ابعادی فلسفی می بخشد که خواننده را به تأمل در ماهیت هستی و جایگاه انسان در آن وامی دارد. «این یک جنازه عشق است» با تمامی امکانات ادبی و هنری خود، سروده ای است برای آنان که در جست وجوی عمق، اصالت و نگاهی تازه به جهان پیرامون خود هستند. این کتاب بی شک جایگاهی منحصر به فرد در شعر معاصر فارسی دارد و تجربه ای غنی و فراموش نشدنی را برای هر خواننده ای رقم می زند.

اگر به دنبال تجربه این سفر شاعرانه هستید، می توانید این مجموعه شعر را از مراجع قانونی تهیه و مطالعه نمایید. نظرات و برداشت های خود را درباره این کتاب در بخش کامنت ها با ما به اشتراک بگذارید. برای مطالعه تحلیل های بیشتر از آثار ادبی معاصر، صفحات دیگر وب سایت ما را دنبال کنید.

دکمه بازگشت به بالا