پایان نبرد سایهها، تغییر منطق بازدارندگی و آغاز فصل جدید در رویارویی ایران و اسرائیل
گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- مریم خرمائی: متر نگیرید و وجب نکنید. نه روی اظهارات آنهایی که میگویند در شنبهشبی که ایران بهتلافی حمله اسرائیل به کنسولگریاش در دمشق، آبشاری از ۳۳۱ پهپاد و موشک را روانه اراضی اشغالی فلسطین کرد مانور بدهید، نه به داستانهایی بها بدهید که میگویند ۹۹ درصد موشکها و پهپادهای ایرانی رهگیری و بیشتر آنها پیش از رسیدن به قلمرو رژیم صهیونیستی منهدم شدهاند.
در یک کلام، اسیر اعداد و ارقام نشوید. اینکه یک مقام آمریکایی بیاید و بگوید درمجموع ۹ موشک به دو پایگاه صهیونیستی در صحرای «النقب» اصابت کرده و طرفداران ایران را اسیر روایت کیفیت کند که «بله ما نقطهزنی کردیم و دقیق هدف گرفتیم» و مخالفان ایران را به دام کمیت بیندازد که «بیخیال، از آن همه فقط ۹ تا به هدف خورد و آنهم که خسارت جانی نداشت» اصل ماجرا را تغییر نمیدهد و اصل ماجرا این است که حتی اگر یک پهپاد ایرانی هم در صحرای النقب فرود میآمد و هیچ خسارت مالی و جانی هم نداشت، همینکه به آنجا رسیده یعنی طلسم نفوذناپذیری گنبد آهنین شکسته است.
اینکه میگویند معادله در منطقه تغییر کرده است یا بهاصطلاح ایران قواعد بازی را تغییر داد، ناظر بر فهم این پیام است که تحت اراده ایران، نبرد تهران-واشینگتن از سایه خارج شده و در ملاء عام انجام میشود یا به عبارت بهتر «ایران اراده حمله مستقیم را دارد».
گنبد آهنین یا همان پدافند هوایی اسرائیل نماد چتر امنیتی آمریکا بر فراز سرزمینهای اشغالی فلسطین است و بازدارندگی کلمهای است که از پیش از عملیاتی شدن «وعده صادق» بارها شنیده شد ازجمله آنجایی که «مایک پمپئو» وزیر خارجه سابق آمریکا، هشدار ایران «مبنی بر اینکه واشینگتن عقب بایستد و مانع انتقامجویی ما نشود» را مصداق «شکست توانایی بازدارندگی ایالات متحده» نامید.
این فرسایش بازدارندگی از دریچه چشم اسرائیل هم تعریف شد آنجا که «هاآرتص» نوشت: «نیاز تلآویو به حمایت آمریکا برای مقابله با ایران نشاندهنده از بین رفتن بازدارندگی اسرائیل است.»
«بازدارندگی امنیتی» بخش دیگری از پیام حمله انتقامجویانه ایران بود. تهران این بار ۷۲ ساعت قبل از عملیات به همه کشورهای همسایه پیشآگهی داد و برای آمریکا و همپیمانانش پیغام فرستاد که میخواهد سروقت اسرائیل برود- پیغامی که بهطور ضمنی به آنها فرصت نصب و فعال کردن پدافندهای اضافی جهت رهگیری و خنثی کردن پهپادها و موشکها را میداد.
ایران به اسرائیل نشان داد که حفظ امنیت تلآویو در گرو حضور دائمی ناوها و جنگندههای آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی است- مسئلهای که در درازمدت با علم به اینکه شاید دفعه بعد فرجه ۷۲ ساعتی در کار نباشد، قابل تضمین نیست و «بازدارندگی امنیتی» ایران هم در همین نقطه تبلور مییابد
این پیشآگهی چند هدف را دنبال میکرد:
*محدود نگه داشتن دامنه حمله بهمنظور جلوگیری از تبدیل تنش به جنگ تمامعیار
*دادن روایتی به اعضای غربی شورای امنیت برای اینکه به بهانه موفقیت در رهگیری و خنثی کردن حملات ایران، تبلیغات رسانهای را به نفع تطمیع اسرائیل برای پرهیز از پاسخ متقابل به ایران و دامن زدن به تنش مدیریت کنند.
*رعایت اصل همجواری و درعینحال هشدار به کشورهای همسایه که اگر به نفع اسرائیل کاری کنند یا موضعی بگیرند، از دایره امنیت خارج میشوند.
*از آن گذشته، این سطح از هماهنگی مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا آنهم برای حمله به یکی از متحدان واشینگتن، امری بیسابقه از سوی ایران بود که میتواند نشان دهنده بلوغ دیپلماتیک تهران همزمان با قدرتیابی و قدرتنمایی نظامی باشد.
ایران به اسرائیل نشان داد که حفظ امنیت تلآویو در گرو حضور دائمی ناوها و جنگندههای آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی است- مسئلهای که در درازمدت با علم به اینکه شاید دفعه بعد فرجه ۷۲ ساعتی در کار نباشد، قابل تضمین نیست و «بازدارندگی امنیتی» ایران هم در همین نقطه تبلور مییابد.
جمله «وانگ ئی اظهار داشت که پاسخ ایران محدود و مبتنی بر حق دفاع از خود بود» را چند دفعه میخوانم. آیا این همان چین محافظهکاری است که دستکم تا دو سال پیش، در واکنش به همه منازعات بینالمللی دستبهعصا راه میرفت و به گفتن «خویشتندار باشید» بسنده میکرد؟ همزمان با پایان نبرد سایهها میان ایران و اسرائیل، به نظر میآید که مرزبندی اتحاد چین- روسیه- ایران هم مشخصتر شده و بهویژه پکن و مسکو ابایی از علنی شدن آن ندارند
یک نکته ظریف
شاید ائتلافسازی پدافندی آمریکا-فرانسه-انگلیس و اردن در رهگیری موشکها و پهپادهای ایرانی و نمایش هماهنگ آنها در صحن شورای امنیت و درنهایت موضعگیری یکپارچهشان مبنی بر تحریم ایران، تصویری از انسجام یاران اسرائیل را به افکار عمومی القا کرده باشد؛ اما این بازتاب ازهمگسیختگی آنها است که از قاب رسانه بیرون میریزد. استناد ما برای اثبات این ادعا، خبر «یورونیوز» است که میگوید «نتانیاهو به درخواست تلفن نخستوزیر بریتانیا پاسخ نداد» یا آنجا که «دیوید کامرون» نخستوزیر انگلیس در برابر دوربین «اسکای نیوز» اعتراف میکند که «اگر به کنسولگری بریتانیا حمله میشد قاطعانه پاسخ میدادیم» و خبرنگار غربی او را به چالش میکشد که «ایران هم دقیقاً همین کار را کرد».
پس آنها اگرچه در شورای امنیت، ایران را بابت حمله سرزنش کردند، اما در جایی دیگر برای آنکه افسار «بنیامین نتانیاهو» را که ۳۳ هزار نفر را در غزه قربانی کرده است، بکشند، بهطور ضمنی حق را به ایران میدهند.
در مقابل، یاران ایران حتی یک لحظه هم از موضعگیری خود عقبنشینی نکردند چه در شورای امنیت و چه بعدازآن. این رونوشت روزنامه چینی «گلوبال تایمز» از تماس تلفنی وزرای خارجه چین و ایران بعد از حمله است.
جمله «وانگ ئی اظهار داشت که پاسخ ایران محدود و مبتنی بر حق دفاع از خود بود» را چند دفعه میخوانم. آیا این همان چین محافظهکاری است که دستکم تا دو سال پیش، در واکنش به همه منازعات بینالمللی دستبهعصا راه میرفت و به گفتن «خویشتندار باشید» بسنده میکرد؟
همزمان با پایان نبرد سایهها میان ایران و اسرائیل، به نظر میآید که مرزبندی اتحاد چین- روسیه- ایران هم مشخصتر شده و بهویژه پکن و مسکو ابایی از علنی شدن آن ندارند.
یک امتیاز اضافه
ایران پیشتر در واکنش به تبعات طوفانالاقصی و تجاوز اسرائیل به غزه، توانایی خود را در بسیج یکپارچه محور مقاومت به رخ کشیده بود، اما در شب حمله به رژیم صهیونیستی آنجا که برای ارسال پهپادها و موشکهای خود، آسمان منطقه را به کنترل درآورد، عملاً جلوه دیگری از قدرت خود را نشان داد؛ بهویژه آنکه به کشورهای منطقه هشدار داده بود مبادا آسمان خود را در اختیار طرف مقابل قرار دهند.
اینکه ترکیه بهعنوان یکی از اعضای ائتلاف ناتو بگوید از حریم هوایی خود علیه ایران استفاده نمیکنیم، شکننده بودن پیمانهای نظامی غرب را در برابر اولویتهای منطقهای و مذهبی (با توجه به مسئله فلسطین) به رخ میکشد. عدم محکومیت حمله تلافیجویانه ایران از سوی کشورهای همسایه هم نشانه دیگری از برتری دست ایران در میدان عمل بود.
از سوی دیگر، ایران با نفوذ به گنبد آهنین اسرائیل، به اعرابی که دنبال عادیسازی با اسرائیل و تشکیل پدافند مشترک هستند، هشدار داد اگر همسایه خوبی نباشند، زیر چتر امنیت آمریکا هم از دست موشکهای ایرانی در امان نخواهند بود.
ساده نباشیم
همانطور که شما را از داشتن نگاه کمیتمحور به توان بازدارندگی امنیتی ایران بر حذر داشتیم، از سادهانگاری درباره واکنش رژیم صهیونیستی هم بر حذر میداریم. درگیری با ایران برای نتانیاهو که ستاره اقبال داخلی و بینالمللیاش رو به افول است، همچنان از منظر بقای قدرت، یک اولویت است چراکه پای آمریکا را به درگیری مستقیم با ایران باز میکند.
اگر واکنش بهحق ایران به قیمت تا خوردن ورق به نفع اعلام همبستگی غرب با مردی تمام شده که تا یک هفته پیش به دلیل سلاخی کردن و گرسنگی دادن مردم غزه، با شماتت متحدانش مواجه بود، داخل شدنش به جنگ تمامعیار با ایران، کل جبهه غرب را به نام اسرائیل و به کام نتانیاهو بسیج میکند.
در حال حاضر، دولت واشینگتن به دو دلیل، بهصورت آشکار و نهان، به نتانیاهو اعلام کرده که اصلاً روی حمایت آمریکا در حمله مستقیم به ایران حساب نکند.
دلیل اول: آمریکا در جبهه اوکراین درگیر است و باید روی مهار چین هم تمرکز کند و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴، میلی به داخل شدن در جنگ خاورمیانه ندارد، پس نتانیاهو را به انصراف از تلافی و کاهش تنش ترغیب میکند.
دلیل دوم: آمریکا میداند که اسرائیل برای حفظ حیثیت خود، بهاحتمالزیاد گزینه تلافیجویی نظامی را انتخاب میکند. پس با گفتن اینکه «روی من حساب نکن»، هم دایره حمله احتمالی رژیم صهیونیستی را محدود میکند، هم اتهام حمایت از جنگافروزی در منطقه را از خود سلب میکند کما اینکه میدانیم در پشت صحنه از حمایت اطلاعاتی دریغ نخواهد کرد.
نتانیاهو به دنبال آن است که بهتدریج شدت این بازی رفتوبرگشت را بهصورت پلکانی بالا ببرد تا درنهایت به هدف خود مبنی بر باز کردن پای آمریکا به جنگ تمامعیار برسد
اقدام نظامی از دریچه دید اسرائیل
فرض کنید که تلافیجویی برای اسرائیل جنبه حیثیتی داشته باشد، از کمک نظامی آمریکا (دستکم در این مرحله) هم ناامید باشد، آنوقت چه طور اوضاع را مدیریت میکند؟
فراموش نکنید که ایران قواعد بازی را تغییر داده و آن را بر نوع بازی اسرائیل هم تحمیل میکند.
«اسحاق هرتزوگ» رئیس رژیم صهیونیستی به «سیانان» گفته است که اسرائیل بعد از حمله اخیر ایران دنبال جنگ نیست و «در این شرایط نیازمند موازنه است».
ایدهآل نتانیاهو این است که یک گزینه محدود نظامی مثل انبار دپو تسلیحاتی در خاک ایران را هدف بگیرد، ولی برای این کار به موافقت کشورهای عربی خلیج فارس برای استفاده از حریم هوایی آنها نیاز دارد، مسئلهای که تضمینشده نیست و درعینحال، پاسخی بهمراتب شدیدتر از دفعه قبل را از جانب ایران به همراه خواهد داشت.
گزینه محتملتر این است که بخواهد با حمله محدود و درعینحال مستقیم به منافع و نیروهای وابسته به ایران در منطقه تلافی کند- اقدامی که موجب میشود ایران دوباره در مقام حمله و پاسخگویی براید.
بهاینترتیب، بهشرط پرهیز از جنگ گسترده، شاهد تکرار زنجیره همان نزاعهای قدیمی هستیم با این تفاوت که دیگر چیزی در سایه نیست.
اما، پیشبینی میشود نتانیاهو به دنبال آن است که بهتدریج، شدت این بازی رفتوبرگشت را بهصورت پلکانی بالا ببرد تا درنهایت به هدف خود مبنی بر باز کردن پای آمریکا به جنگ تمامعیار برسد.
عملیات پنهان درون ایران مانند «خرابکاری در تأسیسات نظامی یا یک حمله سایبری» و عملیات ترور «شخصیتهای نظامی و اطلاعاتی ایران در داخل یا خارج از کشور» هم با توجه به سابقه رژیم صهیونیستی در لیست گزینههای این رژیم است.
همه این گمانهزنیها در حالی است که به نتانیاهو هشدار داده شده که درگیری مستقیم با ایران، ارتش اسرائیل را پراکنده و تمرکز آن را از غزه منحرف میکند و منجر به بروز اختلال در اقتصاد خسته از جنگ اسرائیل میشود.
همزمان جبهه نامنسجم غرب میکوشد با تبلیغ «انزوای ایران» و اعمال تحریمهایی که ادعا میشود صادرات نفت، برنامه موشکی-پهپادی و شرکتهای مرتبط با سپاه را هدف قرار خواهد داد، دل نتانیاهو را به دست آورد.