راهنمای کامل اجزا و بخش های حمام زنانه

گردشگری

بخش های مختلف حمام خانم

گرمابه های سنتی ایران، به ویژه حمام های زنانه، فراتر از مکانی برای نظافت، کانون زندگی اجتماعی و فرهنگی بودند. شناخت بخش های مختلف حمام خانم (گرمابه قبله) تهران و سایر گرمابه ها، دریچه ای به درک معماری هوشمندانه و نقش پررنگ آن در گذشته است.

گرمابه ها، این بناهای باستانی که ریشه در اعماق تاریخ و تمدن ایران دارند، نه تنها محلی برای پاکیزگی جسم، بلکه فضایی برای تلطیف روح و تبلور فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی بودند. تصور کنید در گذشته، زمانی که خانه ها فاقد امکانات حمام خصوصی بودند، گرمابه های عمومی چگونه نبض حیات اجتماعی هر محله را در دست داشتند. این مکان ها، بخصوص برای زنان، اهمیت دوچندانی پیدا می کردند؛ چرا که فرصتی بی بدیل برای رهایی از حصار خانه، دیدار با دوستان و خویشاوندان، تبادل اخبار و حتی برگزاری مراسم و جشن های خاص را فراهم می آوردند. در میان این گرمابه های کهن، حمام خانم که با نام گرمابه قبله در تهران نیز شناخته می شود، نمونه ای شاخص و البته اسرارآمیز است که ابهامات بسیاری پیرامون بخش های زنانه آن وجود دارد. در این مقاله، به کاوش در اجزا و کارکردهای این گنجینه های معماری ایرانی می پردازیم و نقش بی بدیل آن ها را در زندگی روزمره زنان در گذشته عمیق تر بررسی خواهیم کرد.

کارکردهای چندوجهی گرمابه های سنتی و نقش زنان در آن

گرمابه های سنتی ایران، کارکردهایی بسیار فراتر از صرفاً نظافت و استحمام داشتند و به مثابه یک نهاد اجتماعی چندوجهی عمل می کردند. این ابعاد مختلف، بخصوص در مورد گرمابه های زنانه، پررنگ تر می شد و لایه های غنی از زندگی اجتماعی، فرهنگی و حتی آیینی را به نمایش می گذاشت.

پاکیزگی، درمان و تندرستی

یکی از اصلی ترین کارکردهای گرمابه، فراهم آوردن فضایی برای پاکیزگی و تطهیر بود. اما این پاکیزگی تنها به شستشوی بدن محدود نمی شد. گرمابه ها به عنوان مراکزی برای خدمات درمانی و تندرستی نیز شناخته می شدند. فضاهای خاصی برای انجام حجامت، گرفتن قولنج و مشت و مال وجود داشت که به رفع خستگی و بهبود وضعیت جسمانی کمک می کرد. استفاده از حنا و وسمه برای تقویت مو و پوست، از جمله آدابی بود که به طور خاص توسط زنان در گرمابه انجام می گرفت. آنها معتقد بودند که بخار و گرمای حمام، تاثیر این مواد طبیعی را دوچندان می کند و به سلامت و زیبایی آن ها می افزاید. این خدمات ویژه، حمام را به مرکزی جامع برای مراقبت از سلامت و زیبایی زنان تبدیل کرده بود.

کانون اجتماعی و فرهنگی پررونق

گرمابه های زنانه، قلب تپنده زندگی اجتماعی و فرهنگی زنان در گذشته بودند. در دورانی که امکانات ارتباطی محدود بود و زنان کمتر فرصت حضور در فضاهای عمومی خارج از خانه را داشتند، حمام به پناهگاهی امن و پرنشاط تبدیل می شد. اینجا بود که زنان می توانستند به راحتی و بدون نگرانی از نگاه های بیرونی، با یکدیگر دیدار کنند، به گفتگو بنشینند و اخبار و شایعات محله را تبادل کنند. فضای صمیمی و دوستانه حمام، بستر مناسبی برای شکل گیری دوستی های عمیق و تقویت روابط خویشاوندی بود. این تعاملات، به زنان کمک می کرد تا از انزوای احتمالی رهایی یابند و حس تعلق به جامعه ای بزرگتر را تجربه کنند.

برگزاری مراسم و جشن ها

یکی از هیجان انگیزترین کارکردهای اجتماعی گرمابه ها، برگزاری مراسم و جشن های خاص بود که اغلب با محوریت زنان انجام می شد. حنابندان عروس، یکی از مهم ترین این مراسم بود که بخش های وسیعی از گرمابه را به خود اختصاص می داد. عروس و ساقدوش هایش با شور و هیجان در سربینه (رختکن) حمام، به رقص و آواز می پرداختند و مراسم حنابندان را با شور و نشاط خاصی برگزار می کردند. علاوه بر حنابندان عروس، مراسم حمام زایمان، حمام عید و حتی حنای وسمه برای زیبایی، در این فضاها برگزار می شدند. این جشن ها، لحظات شادی و همبستگی را برای زنان به ارمغان می آورد و خاطرات فراموش نشدنی ای را رقم می زد.

محل انتخاب عروس و گفتگوهای خواستگاری

در گذشته، گرمابه نقشی حیاتی در فرآیند ازدواج ایفا می کرد. مادران و خویشاوندان داماد، اغلب در حمام های عمومی، به دنبال عروس آینده می گشتند. مشاهده دختران در محیط طبیعی و بدون آرایش، فرصتی برای شناخت واقعی تر ظاهر و رفتار آن ها فراهم می آورد. پس از انتخاب اولیه، گفتگوهای خواستگاری و شیرین زبانی ها نیز ممکن بود در همین فضا شکل بگیرد. این نقش، نشان دهنده اهمیت اجتماعی و فرهنگی بالای گرمابه ها در گذشته بود که از حد یک مکان ساده فراتر رفته و به بخشی جدایی ناپذیر از آداب و رسوم زندگی تبدیل شده بود.

فضایی برای آرامش و تفریح

گذشته از نظافت و تعاملات اجتماعی، گرمابه فضایی برای آرامش و رهایی از دغدغه های روزمره نیز محسوب می شد. در محیطی گرم و مرطوب، همراه با بخار و عطر گیاهان معطر، زنان می توانستند ساعاتی را به خود اختصاص دهند، خستگی های جسمی و روحی را از تن بیرون کنند و لحظاتی خوش را در کنار یکدیگر سپری نمایند. این جنبه تفریحی و آرامش بخش، گرمابه ها را به مقصدی محبوب برای زنان تبدیل کرده بود.

موقعیت و ویژگی های معماری گرمابه ها در بافت شهری

معماری گرمابه های سنتی ایرانی، تنها هنر و زیبایی را در خود جای نداده بود، بلکه هوشمندی و درایت معماران را در مواجهه با شرایط اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی نیز به نمایش می گذاشت. موقعیت یابی حمام ها در بافت شهری و ویژگی های خاص ورودی آن ها، برگرفته از نیازهای زمانه بود.

موقعیت یابی گرمابه ها

انتخاب مکان برای ساخت گرمابه، به چندین عامل مهم بستگی داشت که اصلی ترین آن ها دسترسی به آب کافی بود. نزدیکی به قنات، چشمه یا چاه های آب، از اولویت های اصلی محسوب می شد. علاوه بر آب، قرار گرفتن گرمابه در مجاورت مراکز مهم شهری مانند مساجد، بازارها، کاروانسراها و محلات پرجمعیت نیز حائز اهمیت بود تا دسترسی برای عموم مردم آسان باشد. بسیاری از گرمابه ها در کنار مجموعه های خدماتی و مذهبی شکل می گرفتند و به عنوان بخشی از مرکز محله، با سایر عناصر شهری مانند بازارچه و آب انبار، یک مجموعه هماهنگ را تشکیل می دادند.

تفاوت مکان گذاری حمام های زنانه و مردانه

یکی از نکات جالب در معماری گرمابه های سنتی، تفاوت در مکان گذاری حمام های زنانه و مردانه بود که احترام به حریم خصوصی زنان را نشان می داد. گرمابه های مردانه اغلب در کنار گذرگاه های اصلی و معابر پر رفت وآمد قرار می گرفتند تا دسترسی برای مردان آسان باشد. اما حمام های زنانه معمولاً در کوچه های فرعی و خلوت تر احداث می شدند تا حریم خصوصی بیشتری برای زنان فراهم شود و از دید مستقیم عابران حفظ بمانند. این تدبیر معماری، نشان از اهمیت حفظ عفاف و حریم شخصی در فرهنگ آن دوران داشت.

ویژگی های کلی ورودی گرمابه ها

ورودی گرمابه ها، اولین گام در سفر به دنیای گرم و بخارآلود درون بود و با تدابیر ویژه ای طراحی می شد تا حس انتقال از دنیای بیرون به فضایی متفاوت را ایجاد کند. این ورودی ها اغلب شامل راهروهای طولانی و پرپیچ وخم بودند که با یک چرخش ۹۰ درجه یا بیشتر به سربینه (رختکن) راه می یافتند.

راهروهای پرپیچ وخم ورودی گرمابه ها، نه تنها از دید مستقیم به داخل جلوگیری می کرد، بلکه مانعی برای ورود ناگهانی هوای سرد به گرمابه و خروج گرمای آن بود و به نوعی سیستم تهویه طبیعی عمل می کرد.

دلیل این معماری هوشمندانه چند چیز بود:

  1. حفظ دما و رطوبت: مهم ترین دلیل، جلوگیری از اتلاف گرمای داخل حمام و حفظ دمای مناسب بود. این راهروهای طولانی مانع از ورود ناگهانی هوای سرد از بیرون و خروج بخار و گرمای دلپذیر داخل می شدند.
  2. جلوگیری از دید مستقیم: بخصوص در حمام های عمومی، این پیچ وخم ها حریم خصوصی افراد را حفظ می کرد و مانع از دیده شدن فضای داخلی از بیرون می شد.
  3. اعتقاد به چهل قدم: بر اساس برخی باورهای عامیانه، افراد پس از خروج از گرمابه باید چهل قدم در راهروی خروجی راه می رفتند تا به فضای بیرون برسند و از این طریق از ابتلا به بیماری ها جلوگیری کنند. این باورها نیز در طراحی طولانی راهروها بی تأثیر نبود.

سردر ورودی حمام ها نیز غالباً با تزئینات هنری، نقاشی های عامیانه (نقاشی قهوه خانه ای) با مضامین پهلوانی مانند رستم و دیو یا داستان های شاهنامه آراسته می شد که خود بخشی از هویت بصری و فرهنگی گرمابه بود.

بخش های مختلف گرمابه سنتی: کالبد و عملکرد

گرمابه های سنتی، از مجموعه ای از فضاهای پیوسته و مرتبط تشکیل شده بودند که هر یک عملکردی خاص داشتند و با هوشمندی تمام در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند تا تجربه کاملی از استحمام و تعامل اجتماعی را ارائه دهند. این بخش ها، نه تنها از نظر معماری، بلکه از منظر طب سنتی ایرانی نیز دارای اهمیت بودند و هر فضا با مزاج خاصی (سرد، گرم، خشک، تر) مرتبط می شد.

سردر (ورودی)

سردر حمام، اولین مکانی است که فرد با آن روبرو می شود و به نوعی شناسنامه بنا محسوب می گردد. این بخش با تزئینات، قاب بندی ها و گاهی نقاشی های عامیانه که مضامین حماسی و اساطیری داشتند، آراسته می شد. پله ها و چرخش های ۹۰ درجه ای که در ورودی قرار داشتند، همانطور که پیش تر گفته شد، نقش حیاتی در حفظ حریم خصوصی و تعدیل دما داشتند. این طراحی هوشمندانه، از ورود ناگهانی هوای سرد به داخل گرمابه جلوگیری می کرد و همچنین مانع از دید مستقیم به فضای داخلی می شد که برای حمام های زنانه از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. سردر به عنوان یک فضای نیمه باز یا ایوان مانند عمل می کرد که بازدیدکننده را به آرامی به دنیای درون گرمابه هدایت می کرد.

سربینه (بینه / رختکن / خانه اول)

سربینه یا بینه، مهم ترین و زیباترین بخش گرمابه به شمار می رفت. این فضا که خانه اول نیز نامیده می شد، محلی برای کندن لباس، بستن لنگ، و آماده شدن برای ورود به گرمخانه یا استراحت پس از استحمام بود. سربینه معمولاً فضایی وسیع با گنبدی بزرگ و تزئینات باشکوه شامل کاشی کاری های زیبا، نقاشی ها و گچ بری ها بود. در مرکز آن غالباً یک حوض بزرگ قرار داشت که با آب پر شده بود و در اطراف آن سکوهایی برای نشستن و استراحت مراجعین تعبیه شده بود. افراد قبل از ورود به سکوها پاهای خود را در حوض های کوچک تر می شستند. از نظر طب سنتی، هوای سربینه کاملاً سرد و خشک محسوب می شد که معادل فصل پاییز بود و تصور می شد که در این فضا، مزاج سودا در بدن انسان غلبه پیدا می کند. نقش ویژه سربینه برای زنان، فراتر از یک رختکن بود؛ اینجا کانون برگزاری جشن ها و محفل های دوستانه بود. جشن حنابندان عروس با رقص و آواز در این فضا برگزار می شد و زنان برای گپ و گفت های طولانی و دیدارهای دوستانه در آنجا جمع می شدند. صرف چای و قلیان نیز در صورت عمومی بودن حمام، در این بخش رایج بود. استاد حمامی یا اوسّا نیز در گوشه ای از سربینه می نشست و امور مالی و پذیرش را مدیریت می کرد.

میان در (سرخان / خانه دوم)

میان در که گاهی سرخان یا خانه دوم نیز نامیده می شد، فضای انتقالی بین سربینه (سرد) و گرمخانه (گرم) بود. این بخش به شکل دهلیزی پرپیچ وخم و با هشتی های کوچک طراحی می شد تا تعدیل دما و رطوبت به آرامی صورت گیرد و از اتلاف ناگهانی گرما جلوگیری شود. این تدبیر معماری، انتقال آرام از فضای سرد به گرم را برای بدن آسان می کرد و مانع از شوک حرارتی می شد. از منظر طب سنتی، میان در دارای مزاجی سرد و تر بود که معادل فصل زمستان در نظر گرفته می شد و تصور می شد که خلط بلغم در بدن انسان غلبه پیدا می کند. این فضا محلی مناسب برای استراحت افراد پیر، بیماران یا کسانی بود که نمی توانستند گرمای شدید گرمخانه را تحمل کنند و نیاز به محیطی با دمای متوسط داشتند.

آب ریزگاه (توالت)

بخش آب ریزگاه یا توالت، معمولاً به صورت مجزا و با دسترسی غیرمستقیم از میان در طراحی می شد. این جدایی فضا برای حفظ پاکیزگی و بهداشت گرمابه ضروری بود. معماران با قرار دادن آب ریزگاه در کنار میان در و ایجاد یک راهروی کوتاه و جداکننده، اطمینان حاصل می کردند که این بخش از فضاهای اصلی استحمام و رختکن فاصله دارد و بهداشت عمومی مجموعه رعایت می شود.

گرم خانه (خانه سوم)

گرم خانه، قلب تپنده گرمابه و محل اصلی شستشو و تطهیر بود. این بخش که خانه سوم نامیده می شد، دارای مزاجی گرم و تر بود که معادل فصل بهار در طب سنتی ایرانی در نظر گرفته می شد و تصور می شد که در آن غلیان خون در بدن رخ می دهد. معماری گرم خانه معمولاً ساده تر از سربینه بود، اما با دیوارهای ضخیم و کف قیراندود و ساروجی، برای حفظ حداکثر گرما و مقاومت در برابر رطوبت طراحی شده بود. در گوشه های گرم خانه، فضاهای کوچکی برای نشستن و شستشو تعبیه شده بود.

روشنایی گرم خانه عمدتاً از طریق نورگیرهای سقفی یا جام خانه تأمین می شد. این نورگیرها که با شیشه های عدسی مانند پوشانده شده بودند، اجازه ورود نور کافی را به داخل گرمابه می دادند، در عین حال که از دید مستقیم از بیرون جلوگیری می کردند. در مجاورت گرم خانه، خزینه آب گرم و حوضچه های آب سرد قرار داشتند. همچنین فضاهای خصوصی تری برای انجام اعمالی مانند مشت و مال، ماساژ و حجامت در نظر گرفته شده بود که نشان دهنده ابعاد درمانی گرمابه ها بود.

خزینه

خزینه، محفظه ای برای نگهداری آب گرم بود و فضایی برای آب کشیدن نهایی فرد پس از شستشو به حساب می آمد. آب خزینه از طریق تیان (ظرف مسی بزرگ) که در کف آن تعبیه شده و آتش از زیر به آن گرما می داد، گرم می شد. این سیستم گرمایشی، آب را در طول شب گرم نگه می داشت تا برای استحمام صبحگاهی آماده باشد. از نظر بهداشتی، ورود مستقیم به خزینه ها در گذشته با مشکلات و شیوع بیماری ها همراه بود، به همین دلیل، حدود یک قرن پیش، ورود مستقیم به خزینه ممنوع شد و شیرهای آب به آن وصل گردید تا مردم به صورت غیرمستقیم از آب آن استفاده کنند.

انبار آب سرد (چال حوض)

انبار آب سرد، که گاهی چال حوض نیز نامیده می شد، محلی برای ذخیره آب مورد نیاز گرمابه بود. این آب معمولاً از چاه یا قنات تأمین می شد و به گونه ای در محلی مرتفع تر قرار می گرفت که بتواند به راحتی به خزینه و حوضچه های گرمخانه هدایت شود. این سیستم ذخیره سازی و توزیع آب، نقش اساسی در عملکرد یکپارچه گرمابه داشت.

تون خانه (آتش دان / آتش خان)

تون خانه یا آتش دان، قلب حرارتی گرمابه بود و محلی برای افروختن آتش و گرم کردن آب و فضای گرمابه محسوب می شد. این بخش معمولاً در زیرزمین و در پشت گرمخانه یا خزینه قرار داشت و دسترسی به آن اغلب از بیرون گرمابه صورت می گرفت تا دود و خاکستر وارد فضای داخلی نشود. تون دار یا تون کوره، مسئول نگهداری آتش و تأمین سوخت بود. سوخت مورد استفاده شامل هیزم، خار، فضولات حیوانی و بعدها گاز بود. این بخش از طریق شبکه ای از کانال ها و لوله های سفالی (گربه رو) به زیر کف گرمخانه متصل بود که حرارت را به تمام فضا منتقل می کرد و هوای مطبوع و گرم را در کل گرمابه به گردش در می آورد.

بخش گرمابه کارکرد اصلی ویژگی های معماری مزاج طب سنتی (نمونه)
سردر (ورودی) هدایت به داخل، حفظ حریم خصوصی تزئینات، پله و چرخش 90 درجه
سربینه (رختکن) آماده سازی، استراحت، تعامل اجتماعی گنبدهای تزئین شده، حوض مرکزی، سکوها سرد و خشک (پاییز)
میان در (سرخان) فضای انتقالی، تعدیل دما دهلیز پرپیچ وخم، هشتی کوچک تر و سرد (زمستان)
آب ریزگاه توالت مجزا، دسترسی غیرمستقیم
گرم خانه شستشو، تطهیر، خدمات درمانی ساده، دیوارهای ضخیم، نورگیر سقفی (جام خانه) گرم و تر (بهار)
خزینه تأمین آب گرم، آب کشی نهایی تیان، اتصال به گرمخانه
انبار آب سرد (چال حوض) ذخیره آب متصل به خزینه و حوضچه ها
تون خانه (آتش دان) تأمین حرارت و آب گرم زیرزمین، پشت گرمخانه، دسترسی از بیرون

حمام خانم (گرمابه قبله) تهران: یک مورد مطالعاتی خاص

در میان انبوه گرمابه های تاریخی ایران، حمام خانم یا همان گرمابه قبله در تهران، جایگاه ویژه ای دارد. این بنا نه تنها نمادی از معماری دوره صفویه است، بلکه سرگذشت پرفراز و نشیب آن، بخصوص در مورد بخش های زنانه، درس های مهمی درباره تغییرات شهری و فرهنگی به ما می آموزد.

تاریخچه و بنیان گذار

حمام خانم، بنایی با قدمتی بیش از ۵۰۰ سال، در سال ۹۶۵ هجری قمری (حدود ۱۵۵۸ میلادی) و در دوران سلطنت شاه طهماسب صفوی ساخته شد. روایت ها حاکی از آن است که خواهر شاه طهماسب صفوی، با هدف خدمت رسانی به مردم و توسعه شهر، دستور ساخت این گرمابه را به همراه یک تکیه و مدرسه در بازارچه نایب السلطنه آن زمان صادر کرد. نام حمام خانم نیز برگرفته از همین بنیان گذار والامقام است که مردم او را با احترام خانم خطاب می کردند. این گرمابه که از آن دوران کهن به جا مانده، تا مدتی پیش نیز فعال بود و نسل ها را به خود دیده است. قدمت آن و پایداری اش در برابر گذر زمان و رطوبت محیط، گواهی بر استحکام و مهارت معماری آن دوره است.

موقعیت مکانی و سرنوشت بخش زنانه

این گرمابه تاریخی در تهران، خیابان ۱۵ خرداد، بازارچه نایب السلطنه، کوچه قبله قرار دارد. محلی که در گذشته های دور، گذر حمام خانم نامیده می شد. اما آنچه حمام خانم را از بسیاری گرمابه های دیگر متمایز می کند، سرگذشت بخش زنانه آن است که امروز دیگر وجود خارجی ندارد. متاسفانه، حدود ۷۰ سال پیش، بخش زنانه حمام قبله به طور کامل از بین رفت و جای آن را یک ساختمان مسکونی گرفت. امروزه، بازدیدکننده حمام خانم، هیچ اثری از فضاهای باشکوه و پرهیاهوی زنانه گذشته نخواهد یافت. این از بین رفتن، نقطه ابهامی بود که درباره بخش های مختلف حمام خانم در ذهن بسیاری از علاقه مندان وجود داشت و لازم بود تصحیح شود. اکنون تنها بخش مردانه این گرمابه باقی مانده است که آن هم کاملاً در زیرزمین قرار دارد و برای ورود به آن باید ۱۱ پله به پایین رفت.

وضعیت کنونی و معماری باقی مانده

بخش باقی مانده حمام خانم که تنها شامل بخش مردانه آن می شود، اگرچه یادگاری از گذشته است، اما در حال حاضر در وضعیت مناسبی قرار ندارد و نیازمند مرمت جدی است. این گرمابه با مساحت بیش از ۲۰۰ مترمربع و زیربنای ۷۰ مترمربع، همچنان ویژگی تقارن و هماهنگی خاصی در طراحی خود دارد. ورودی آن که زمانی آجرفرش بوده، اکنون موزاییکی شده است. سربینه آن نیز که روزگاری با کاشی های لاجوردی و رنگارنگ مزین بود، امروز زیر لایه های سیمانی پنهان شده و شکوه گذشته خود را از دست داده است. تون یا آتشدان حمام خانم نیز که زمانی قلب حرارتی این مجموعه بود و در بخش شمالی پشت بام قرار داشت، اگرچه به شکل سنتی خود باقی مانده، اما کاربری سنتی خود را از دست داده و اکنون با سوخت گاز گرم می شود. حفاظت و احیای این بنای تاریخی به عنوان یکی از حمام های تاریخی تهران و نمادی از میراث معماری صفوی، اهمیت بسیاری دارد و می تواند توجه گردشگران داخلی و خارجی را جلب نماید.

آداب و رسوم خاص گرمابه ها در گذشته

حمام رفتن در گذشته، فراتر از یک عمل روزمره، خود آداب و رسوم ویژه ای داشت که زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم را غنی می ساخت. این آداب و رسوم، جزئی جدایی ناپذیر از تجربه حضور در گرمابه بود و در مورد زنان، ابعاد خاص تری پیدا می کرد.

ساعات کار و اعلام زمان زنانه شدن حمام

گرمابه ها معمولاً از ساعات اولیه صبح، حتی قبل از اذان صبح، برای مردان باز می شدند. اما در طول روز، زمان های مشخصی به زنان اختصاص می یافت. اعلام زنانه شدن حمام با به صدا درآمدن بوق های ساخته شده از شاخ گاو یا گوسفند، توسط زن اوستا یا مدیر زنانه حمام، انجام می شد. این بوق ها برای بار دوم به صدا درمی آمدند تا به زنان اجازه ورود به گرمابه را بدهند و به مردان اطلاع دهند که زمان خروج فرا رسیده است. این سیستم، نظمی دقیق را برای استفاده از گرمابه ایجاد می کرد و حریم خصوصی هر گروه را تضمین می نمود.

آداب سلام کردن و خدمات متقابل

درون گرمابه، آداب خاصی برای احترام و تعامل وجود داشت. یکی از این آداب، سلام کردن با آب ریختن بود. فردی که تازه وارد خزینه می شد، برای ادای احترام و سلام به آشنایان، مقداری آب گرم بر پشت آن ها می ریخت. همچنین، در صورت مشاهده افراد مسن تر یا بزرگان فامیل، جوان ترها با ارائه خدماتی نظیر مشت و مال دادن، یا لیف زدن پشت آن ها، ادب و احترام خود را نشان می دادند. این تعاملات، حس همبستگی و صمیمیت را در فضای گرمابه تقویت می کرد.

شلوغ ترین روزها

برخی روزها و مناسبت ها، گرمابه ها به اوج شلوغی خود می رسیدند. شب های جمعه به دلیل اهمیت مذهبی و اعتقاد به پاکیزگی برای عبادت، یکی از شلوغ ترین زمان ها بود. همچنین، روزهای نزدیک به اعیاد ملی مانند نوروز، بخصوص یک روز قبل از آن، گرمابه ها مملو از مردمی می شدند که برای آماده شدن برای سال نو، به آنجا مراجعه می کردند. این شلوغی ها، گواه جایگاه ویژه حمام در فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی بود.

جایگاه حمام در طبقات اجتماعی

حمام در گذشته، خود معیاری برای تشخص و جایگاه اجتماعی افراد نیز بود. افراد مشهور و ثروتمند غالباً در قسمت های خاص و مجلل تری از گرمابه می نشستند و خدمات ویژه ای دریافت می کردند که نشان دهنده شان و منزلت اجتماعی آن ها بود. این تفکیک، هرچند ظریف، بخشی از نظام اجتماعی آن دوران را در فضای گرمابه بازتاب می داد.

کلام آخر: حفظ میراث حمام خانم و دیگر گرمابه ها

گرمابه های سنتی ایران، از جمله حمام خانم در تهران، تنها بناهای سنگی و آجری نیستند؛ آن ها کالبدی از روح تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم یک ملت هستند. این بناها، پنجره ای به گذشته را به روی ما می گشایند و شیوه ی زندگی، تعاملات اجتماعی و حتی باورهای مردم در دوران خود را به نمایش می گذارند. در گذشته، این گرمابه ها، بخصوص گرمابه های زنانه، نقش بی بدیلی در زندگی روزمره زنان داشتند و فضایی برای پاکیزگی، درمان، آرامش، تفریح و مهم تر از همه، کانون مهمی برای تعاملات اجتماعی و فرهنگی محسوب می شدند.

همانطور که مشاهده شد، بخش زنانه حمام خانم تهران، متاسفانه به مرور زمان دستخوش تغییر و تخریب شده و جای خود را به ساختمان های مسکونی داده است. این سرنوشت، تلنگری است برای لزوم توجه بیشتر به حفظ و حراست از این میراث های ارزشمند. مرمت، بازسازی و احیای این بناها، نه تنها به معنای حفظ یک اثر معماری است، بلکه به منزله حفاظت از حافظه جمعی یک ملت و پاسداشت ارزش هایی است که این مکان ها در خود جای داده اند.

امروزه، بسیاری از گرمابه های تاریخی در سراسر ایران، از جمله حمام مهدی قلی بیگ در مشهد، حمام وکیل در شیراز، حمام حاج آقا تراب در نهاوند، حمام چهار فصل در اراک، حمام گنجعلیخان در کرمان و حمام سلطان امیر احمد در کاشان، به موزه های مردم شناسی یا فضاهای فرهنگی تبدیل شده اند. این تبدیل کاربری، راهکاری هوشمندانه برای حفظ این بناها و معرفی آن ها به نسل های جدید و گردشگران است. با همکاری سازمان های ذیربط مانند سازمان میراث فرهنگی، شهرداری ها و مشارکت بخش خصوصی، می توان امید داشت که حمام خانم و دیگر گرمابه هایی که هنوز پا برجا هستند، احیا شده و همچنان به عنوان نمادهایی از هویت تاریخی و فرهنگی ایران، در خدمت جامعه و آیندگان قرار گیرند.

حفظ این بناها، تنها وظیفه نهادهای دولتی نیست؛ آگاهی عمومی و مشارکت شهروندان نیز در این راستا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بازدید از این گرمابه های تاریخی و آشنایی با اجزای حمام قدیمی و کارکرد آن ها، گامی کوچک اما مؤثر در راستای حفظ این گنجینه های ارزشمند است.

دکمه بازگشت به بالا