آدم فضایی
-
علمی و پزشکی
ادعای عجیب و غریب دانشمندان: آدم فضاییها فکر میکنند زمین کسل کننده است!
پریسا عباسی– پاسخ جدید به پارادوکس فرمی نشان میدهد که به علت عدم وجود نشانههای مورد انتظار هوشمندی، فرازمینیان با زمین تماس نگرفتهاند! تناقض فِرمی یا پارادوکس فِرمی (Fermi Paradox) به عدم مشاهده تمدنهای فرازمینی در کیهان اشاره دارد. در حالی که تخمینهایی مانند معادله «دریک» پیشبینی میکنند که باید بتوان تعداد زیادی از این تمدنهای هوشمند فرازمینی را در پهنه کهکشان یافت. انریکو فرمی، (۱۹۵۴-۱۹۰۱) این پارادوکس را پس از گفتگویی دوستانه که با مایکل اچ هارت داشت، مطرح کرد و به نام او مشهور شد. پیشچاپ یک مقاله که در پایگاه دادههای arXiv منتشر شده نشان میدهد که ممکن است سیاراتی که میزبان حیات هستند، برای فرازمینیهای هوشمند جالب نباشد. آمری واندل، اخترفیزیکدان و نویسنده این تحقیق، در این مقاله نوشت: اگر حیات در بسیاری از سیارات کهکشان تکامل یافته است، احتمالاً فرازمینیها بیشتر به سیاراتی علاقهمند هستند که در آن نشانههایی نه تنها از زیست شناسی، بلکه فناوری هم وجود داشته باشد. این مقاله هنوز مورد بررسی همتایان او قرار نگرفته است. بیشتر بخوانید: چه سرنوشتی پیش روی کاوشگرفضایی است که به دست انسان میافتد؟ این تحقیقات پارادوکس فرمی را بررسی میکند، که معتقد است با توجه به قدمت جهان، این احتمال وجود دارد که فرازمینیهای هوشمند …
-
علمی و پزشکی
مورد عجیب درگیری جنگنده های ارتش با «آدم فضایی های آسمان تهران» در زندگی اسماعیل میرفخرایی!
اسماعیل میرفخرایی استاد و مجری با سابقه و خبرنگار سرشناس حوزه علم که سال هاست در این حوزه فعالیت می کند ، می گوید هر بار این خاطره برایش تلاقی می شود ، اتفاقات عجیب و غریبی قبل و بعدش برایش می افتد که باعث حساسیت و شاید ترس و بهت زده شدن همسرش از این اتفاق شده است. در گزارش صفحه دانش درباره این روایت مبتنی بر شبه علم درباره ملاقات با یوفو ها در آسمان تهران ، ماجرا اینگونه روایت شده است:« روزی که برای مصاحبه، از همشهری با اسماعیل میرفخرایی تماس گرفتیم، همسرش گوشی را برداشت. بهتزده به نظر میرسید. برخلاف اوقات پیش که گوشی را به همسرش میسپرد، این بار مدام میپرسید که چرا چنین سوژهای به ذهنمان رسیده؟ چرا الان تماس گرفتهایم و قرار است چه کارهایی بکنیم؟ در میان این پرسش و پاسخها نیز مدام ابراز شگفتی میکرد، نفسش را در سینه نگه میداشت و بعد از مکثی کوتاه، آن را بیرون میداد. مدتی بعد، میرفخرایی برایمان گفت که داستان از چه قرار بوده است؛ «خیلی اتفاقی امروز در حال غذادادن به گربهای در پارک بودم که به یک مرد مسن برخوردم و با همدیگر همصحبت شدیم. معلوم شد از خلبانهای نیروی هوایی بوده …