روایت جهادگر ایلامی از اتحاد و فداکاری ها در قائله پاوه
خبر روزانه/ایلام پیشکسوت جهاد سازندگی اهل ایلام از نقش نظامیان اتحاد مردم و فداکاری هایی می گوید که باعث شد پاوه در برابر ضدانقلاب حفظ شود.

عباس شاورودی در گفت وگو با خبرنگار خبر روزانه اظهار کرد: در شهریور سال ۱۳۵۸ به یک مرتبه قائله «پاوه» پیش آمد و در آن زمان حضرت امام (ره) دستور دادند که هر کس در هر شغلی که هست اگر توانایی دارد به سوی پاوه حرکت کند پاوه در خطر است. ما هم بنا به وظیفه شرعی خود و دستور امام (ره) به اتفاق تعدادی از دوستانمان از ایلام عازم پاوه شدیم.
این پیشکسوت جهاد سازندگی ادامه داد: در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۵۸ وارد «سراب نیلوفر» شدیم و پس از ساماندهی برای واگذاری کارها در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۵۸ وارد پاوه شدیم وقتی وارد پاوه شدیم در داخل بیمارستان پاوه پزشکانی را دیدیم که زنده سرشان را بریده بودند به طوری که هنگام راه رفتن در داخل بیمارستان تمام پوتین های ما خونی شد.
شاوردی افزود: بعد از گذشت ۷ شبانه روز از سراسر کشور نیروی کمکی وارد پاوه شد و با تلاش های همه افراد کم کم شاهد آرامش بعضی نقاط در پاوه شدیم باوجود این رشادت ها پاوه محفوظ ماند و بعد از گذشت ۱۰ روز حالت عادی به خود گرفت بعد از آرام شدن پاوه نیروهای جایگزین آمدند و ما را به رودخانه دوآب اعزام کردند.
وی گفت: برای رسیدن به رودخانه «دوآب» باید از یک مسیر صعب العبور رد می شدیم این منطقه پر از خطر بود پاسگاه دوآب را پشت سر گذاشتیم و مقصد اصلی ما شهرستان نوسود بود که در آنجا مستقر شدیم در آنجا نیز با رشادت های نیروهای مختلف مردمی باگذشت ۲۰ روز شاهد آرامش منطقه شدیم.
شاوردی با اشاره به اینکه دشمنان ما ضد انقلاب های کومله و دموکرات بودند گفت: در آن زمان اعلام شد که پاسگاه دوآب در محاصره است و به مهمات و مواد غذایی نیاز دارد رفتن با آن پاسگاه بسیار سخت و حتی غیرممکن بود به بنده و چند تن از دوستان ایلامی گفته شد که برای بررسی وضعیت به پاسگاه نزدیک تر شویم در مسیر خواهران کردستانی مانع رفتن ما به پاسگاه شدند و گفتند که اگر به پاسگاه نزدیک شوید بازگشت شما غیرممکن است.
این پیشکسوت جهاد سازندگی ادامه داد: به یک کیلومتری پاسگاه رسیدیم و با توجه به اینکه تعداد ما ۲۵ نفر بود و به نظر می رسید که تعداد آن ها دوبرابر ما است با مرکز نوسود تماس گرفتیم و شرایط را برای آن ها توضیح دادیم آن ها دستور دادند که برگردیم و مهمات و مواد غذایی را با هلیکوپتر برای آن ها می فرستیم و سرانجام همین اتفاق افتاد.
وی افزود: در آن زمان هر شب نوبت یکی از فرماندهان گروه می رسید که برای شناسایی دشمن و سنجش موقعیت تا صبح وضعیت را بررسی کند در همان زمان دوباره نیروهای کمکی جدید رسید و جایگزین ما شدند و توانستند با آن ها وارد جنگ شوند ارتش با کمک وسایل و مهماتی که فرستاده بود با تانک های خود وارد منطقه شد به طوری که دشمن از آن منطقه متواری شد و در ماه های آبان و آذر این منطقه به آرامش بیشتری رسید.
این پیشکسوت جهاد سازندگی خاطرنشان کرد: در آن زمان باوجود تمام مشکلات و حتی اختلاف نظرهایی که در میان خودمان و تهدیدهای دشمن بود ما و نیروهای مختلف مردمی توانستیم به یاری خداوند در روزهایی که احتمال بازگشت ما نبود منطقه را به آرامش برسانیم در این بازه زمانی همه چیز مدیون عقاید پاک افراد حاضر در منطقه بود.
انتهای پیام