دلایل درس نخواندن چیست؟ | راهکارهای جامع برای افزایش انگیزه

چرا من درس نمیخوانم
این پرسش عمیق که «چرا من درس نمی خوانم؟» یا احساساتی نظیر «از درس خواندن خسته شدم» و «حالم از درس خواندن بهم می خورد»، دغدغه بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان در مسیر تحصیلی شان است. این حس، فراتر از یک تنبلی ساده است و ریشه های پیچیده تری در ابعاد روانشناختی و محیطی دارد که گاهی پنهان می مانند. در این مقاله به ریشه یابی این دلایل پنهان پرداخته می شود و راهکارهای جامع و عملی برای بازگشت انگیزه و علاقه به مسیر یادگیری ارائه خواهد شد تا بتوان با خودآگاهی، بر این چالش ها غلبه کرد و به اهداف آموزشی دست یافت.
ریشه یابی دلایل پنهان: چرا این حس در ما ایجاد می شود؟
پیش از هر تلاشی برای تغییر و بازیابی انگیزه، لازم است ریشه های اصلی بی میلی به درس خواندن شناخته شود. این خودآگاهی، اولین و مهم ترین گام در مسیر بهبود است. دلایل این احساس را می توان در دو دسته کلی عوامل بیرونی و درونی دسته بندی کرد که هر یک به نوبه خود، بر کیفیت و کمیت مطالعه تأثیر می گذارند.
عوامل بیرونی و محیطی که بر بی انگیزگی اثر می گذارند
محیط پیرامون فرد، تأثیر شگرفی بر حال و هوای ذهنی و توانایی تمرکز او دارد. گاهی اوقات، آنچه مانع از مطالعه می شود، نه بی علاقگی درونی، بلکه شرایط بیرونی است که فرد را از هدف خود باز می دارد.
محیط نامناسب مطالعه: یک فضای مطالعه ایده آل، باید آرام، روشن و منظم باشد. وقتی فرد در محیطی شلوغ، با نور ناکافی یا اتاقی نامرتب قرار می گیرد، تمرکز کردن به کاری دشوار تبدیل می شود. نبود یک مکان اختصاصی و دلپذیر برای مطالعه، می تواند حس بی رغبتی و نارضایتی را افزایش دهد و مانع از آن شود که فرد به راحتی پشت میز درس بنشیند.
عوامل حواس پرتی: در دوران کنونی، عوامل حواس پرتی به وفور یافت می شوند. گوشی تلفن همراه، شبکه های اجتماعی، بازی های ویدئویی و حتی تلویزیون، می توانند به راحتی ذهن را به خود مشغول کنند. وسوسه چک کردن پیام ها یا گشت و گذار در فضای مجازی، به محض شروع مطالعه، خود را نشان می دهد و لحظات ارزشمندی که باید صرف یادگیری شود را به باد می دهد. این عوامل، نه تنها زمان را هدر می دهند بلکه حس گناه و ناکارآمدی را نیز در پی دارند.
مشکلات خانوادگی یا اجتماعی: درگیری های عاطفی، بحران های خانوادگی یا فشارهای اجتماعی خارج از محیط تحصیل، می توانند ذهن فرد را به شدت درگیر کنند. هنگامی که فرد با مشکلات شخصی دست و پنجه نرم می کند، توانایی ذهنی او برای تمرکز بر مطالب درسی به شدت کاهش می یابد. این مسائل، انرژی روانی فرد را تحلیل می برند و درس خواندن را به کاری طاقت فرسا و غیرممکن تبدیل می کنند.
مقایسه با دیگران و انتظارات بی جا: فشارهای ناشی از انتظارات بالا، چه از سوی والدین و معلمان و چه از سوی خود فرد، همراه با مقایسه های دائمی با همسالان موفق تر، می تواند بار روانی سنگینی ایجاد کند. وقتی فرد احساس می کند هر چقدر هم تلاش کند، باز هم به اندازه دیگران خوب نیست یا نمی تواند انتظارات را برآورده کند، انگیزه خود را از دست می دهد. این حس ناکافی بودن، به یکی از دلایل اصلی بی رغبتی به درس خواندن تبدیل می شود.
دلایل درونی و روان شناختی بی میلی به درس خواندن
علاوه بر عوامل بیرونی، ریشه های درونی و ذهنی نیز نقش بسزایی در بی انگیزگی تحصیلی ایفا می کنند. این عوامل، اغلب عمیق تر و پیچیده تر هستند و نیاز به خودآگاهی بیشتری دارند.
نبود هدف واضح و انگیزه درونی: اگر فرد نداند چرا درس می خواند و این تلاش ها او را به چه آینده ای سوق می دهد، مطالعه برایش بی معنی می شود. فقدان یک چشم انداز روشن یا عدم ارتباط دروس با آرزوهای شخصی، شور و شوق یادگیری را از بین می برد. هنگامی که هیچ هدف بزرگتری در پس تلاش ها نباشد، نشستن پای کتاب به کاری بی فایده و کسل کننده تبدیل می شود و فرد احساس می کند که انرژی خود را بیهوده هدر می دهد.
استرس و اضطراب شدید: ترس از شکست در امتحانات، کنکور یا عدم کسب نمرات مطلوب می تواند فلج کننده باشد. این اضطراب، به جای آنکه محرک باشد، باعث قفل شدن ذهن و عدم توانایی در تمرکز می شود. وقتی ذهن دائماً درگیر نگرانی از نتایج باشد، پردازش اطلاعات و یادگیری عمیق، تقریباً غیرممکن خواهد شد. این حس نگرانی مداوم، شور و اشتیاق به یادگیری را از بین می برد.
باورهای غلط و افکار منفی: باورهایی مانند من باهوش نیستم، استعداد ندارم، تلاش فایده ای ندارد، یا از درس متنفرم سمی مهلک برای انگیزه هستند. این افکار منفی، مانند سدی عمل می کنند که اعتماد به نفس را از بین می برند و هرگونه تلاش برای تغییر را بی اثر جلوه می دهند. فرد در این حالت، خود را در چرخه ای از ناتوانی می بیند که خروج از آن دشوار به نظر می رسد.
کمال گرایی افراطی و ترس از شروع: گاهی اوقات، فرد آنقدر به دنبال بی نقص بودن است که از شروع کردن می ترسد. اگر نتواند همه چیز را عالی انجام دهد، ترجیح می دهد اصلاً شروع نکند. این کمال گرایی، به جای محرک، به مانعی بزرگ تبدیل می شود؛ زیرا ترس از اشتباه یا نقص، مانع از برداشتن اولین قدم ها خواهد شد. این ترس، به تعویق انداختن کارها را تقویت می کند.
خستگی ذهنی و جسمی: کمبود خواب، تغذیه نامناسب، و عدم فعالیت بدنی، نه تنها جسم بلکه ذهن را نیز فرسوده می کند. یک ذهن خسته نمی تواند به خوبی تمرکز کند یا اطلاعات را پردازش کند. این فرسودگی، می تواند به بی حوصلگی و کاهش شدید انگیزه برای انجام هر کاری، از جمله درس خواندن، منجر شود. فرد در این حالت، انرژی لازم برای شروع یا ادامه مطالعه را در خود نمی بیند.
روش های مطالعه نادرست یا ناکافی: مطالعه غیرفعال، عدم مرور منظم، یا عدم درک عمیق مطلب به جای حفظ طوطی وار، باعث می شود که فرد احساس کند هر چقدر هم که می خواند، چیزی یاد نمی گیرد. این حس ناکارآمدی، به سرعت انگیزه را از بین می برد و فرد را به این نتیجه می رساند که تلاشش بی فایده است. وقتی روش درستی برای یادگیری وجود نداشته باشد، تلاش ها بی ثمر به نظر می رسند.
اهمال کاری مزمن: به تعویق انداختن مداوم کارها و غرق شدن در افکار منفی درباره درس خواندن، یکی از رایج ترین دلایل بی انگیزگی است. این عادت، باعث انباشته شدن کارها می شود که خود به استرس بیشتر و دلسردی فزاینده منجر می گردد. فرد در این چرخه، هرگز احساس موفقیت یا پیشرفت نمی کند و دائم خود را برای کارهای انجام نداده سرزنش می کند.
بی علاقگی به رشته یا محتوای درسی: انتخاب اجباری رشته تحصیلی یا عدم درک کاربرد واقعی دروس در زندگی، می تواند شور و اشتیاق به یادگیری را از بین ببرد. وقتی موضوعی برای فرد جذاب نباشد یا آن را بی ارتباط با اهداف خود بداند، مطالعه آن به کاری ملال آور تبدیل می شود. این بی علاقگی، خود را در قالب بی حوصلگی و عدم تمرکز نشان می دهد.
بسیاری از اوقات، آنچه به عنوان تنبلی شناخته می شود، ریشه های عمیق تری در بی انگیزگی، خستگی مفرط، اضطراب یا عدم هدفمندی دارد و با برچسب زنی، تنها حس گناه افزایش می یابد.
گام های عملی برای بازگشت به مسیر: چگونه دوباره به درس خواندن علاقه مند شویم؟
شناخت ریشه ها تنها نیمی از مسیر است. نیمی دیگر، به کارگیری راهکارهای عملی و اثبات شده برای غلبه بر این چالش ها و بازگرداندن انگیزه تحصیلی است. با برداشتن گام های کوچک و مداوم، می توان مسیر یادگیری را دوباره هموار ساخت.
تقویت انگیزه و هدف گذاری هوشمندانه
انگیزه، موتور محرکه هر تلاشی است. با هدف گذاری درست و تقویت انگیزه های درونی، می توان شور و اشتیاق به یادگیری را دوباره شعله ور ساخت.
تعریف اهداف SMART: تعیین اهداف مشخص (Specific)، قابل اندازه گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، مرتبط (Relevant) و زمان بند شده (Time-bound)، اولین گام برای بازگرداندن انگیزه است. برای مثال، به جای می خواهم درس بخوانم، هدف را اینگونه تعیین کنید: من روزانه دو ساعت شیمی می خوانم تا در آزمون ماه آینده نمره ای بالای ۱۸ کسب کنم. این وضوح، مسیر را روشن می کند و به فرد جهت می دهد.
تصویرسازی موفقیت: تجسم آینده ای که با درس خواندن و رسیدن به اهداف تحصیلی برای خود ساخته اید، می تواند منبع قوی انگیزه باشد. تصور کنید که به رشته مورد علاقه تان وارد شده اید، یا شغل دلخواهتان را به دست آورده اید. این تصاویر ذهنی، به شما کمک می کنند تا چرای بزرگتر پشت تلاش هایتان را فراموش نکنید و انرژی لازم برای ادامه مسیر را دریافت کنید.
پاداش های کوچک و معنادار: برای هر دستاورد کوچک، پاداشی در نظر بگیرید. این پاداش می تواند تماشای یک قسمت از سریال مورد علاقه، خوردن یک خوراکی لذیذ، یا یک استراحت کوتاه باشد. این سیستم پاداش، مغز را برای ادامه تلاش ترغیب می کند و حس پیشرفت را تقویت می نماید. مهم این است که پاداش ها واقعاً برای فرد جذاب و انگیزه بخش باشند.
پیدا کردن چرای بزرگتر: از خود بپرسید: چرا این درس را می خوانم؟ یا هدف نهایی من از این تلاش چیست؟ ارتباط درس خواندن با ارزش های شخصی، آرزوها و رؤیاهای بزرگتر، می تواند انگیزه ای عمیق و پایدار ایجاد کند. اگر دلیل محکمی برای تلاش داشته باشید، موانع کوچک به چشم نمی آیند و فرد با شور و اشتیاق بیشتری به مطالعه می پردازد.
بهبود روش های مطالعه و یادگیری
گاهی اوقات، مشکل از بی علاقگی به محتوا نیست، بلکه از شیوه نادرست مطالعه ناشی می شود. با به کارگیری تکنیک های مؤثر، می توان یادگیری را جذاب تر و کارآمدتر ساخت.
تکنیک های مطالعه فعال: به جای مطالعه منفعلانه، با درس درگیر شوید. خلاصه نویسی کنید، از خودتان سوال بپرسید، مطالب را برای دیگری توضیح دهید، یا حتی از خودتان آزمون بگیرید. این روش ها، یادگیری را عمیق تر و ماندگارتر می کنند و از خستگی ناشی از مطالعه سطحی جلوگیری می کنند. فعال بودن در حین مطالعه، ذهن را درگیر نگه می دارد.
روش پومودورو: این تکنیک شامل ۲۵ دقیقه مطالعه متمرکز و ۵ دقیقه استراحت است. این فواصل کوتاه، به شما کمک می کند تا تمرکزتان را حفظ کنید و از فرسودگی ذهنی جلوگیری نمایید. پس از چهار پومودورو، یک استراحت طولانی تر (۱۵-۳۰ دقیقه) در نظر بگیرید. این ریتم، به مغز فرصت می دهد تا اطلاعات را پردازش کند و از خستگی مفرط جلوگیری می کند.
مرورهای منظم و فعال: اطلاعات جدید را در فواصل زمانی منظم مرور کنید. استفاده از تکنیک هایی مانند جعبه لایتنر یا نرم افزارهای مرور تکراری، به تثبیت اطلاعات در حافظه بلندمدت کمک می کند. مرور فعال به معنای تلاش برای یادآوری اطلاعات بدون نگاه کردن به کتاب است، که خود فرآیند یادگیری را تقویت می کند و مانع از فراموشی می شود.
تنوع در مطالعه: تغییر دروس، محیط مطالعه، یا حتی ابزارهای یادگیری (مثلاً از کتاب به ویدئو یا پادکست) می تواند به جلوگیری از یکنواختی و خستگی کمک کند. این تنوع، مغز را تحریک نگه می دارد و تجربه یادگیری را دلپذیرتر می سازد. فرد می تواند با این روش، هر روز را با تجربه ای تازه آغاز کند.
درک مطلب به جای حفظ طوطی وار: سعی کنید مفاهیم را واقعاً درک کنید، نه فقط حفظ کنید. برای این کار، می توانید از نقشه های ذهنی (Mind Maps) استفاده کنید، مفاهیم را به زبان خودتان بازگو کنید، یا ارتباط بین مطالب مختلف را پیدا کنید. درک عمیق، یادگیری را آسان تر و لذت بخش تر می کند و باعث می شود مطالب برای مدت طولانی تری در ذهن بمانند.
مدیریت محیط و زمان
یک محیط مطالعه مناسب و برنامه ریزی دقیق، به فرد کمک می کند تا حداکثر بهره وری را از زمان خود داشته باشد و عوامل حواس پرتی را به حداقل برساند.
ایجاد فضای مطالعه ایده آل: یک فضای اختصاصی و آرام برای مطالعه ایجاد کنید. مطمئن شوید که نور کافی، سکوت و تهویه مناسب وجود دارد. میز مطالعه تان را مرتب نگه دارید و از هرگونه عامل بصری حواس پرتی دوری کنید. این فضا به مغز شما سیگنال می دهد که زمان تمرکز و یادگیری است و به فرد کمک می کند تا سریع تر وارد حالت مطالعه شود.
مدیریت هوشمندانه گوشی و فضای مجازی: برای استفاده از گوشی و شبکه های اجتماعی زمان های مشخصی تعیین کنید. می توانید اپلیکیشن های محدودکننده نصب کنید یا گوشی را در زمان مطالعه دور از دسترس قرار دهید. این گام کوچک، تاثیر بزرگی در افزایش تمرکز شما خواهد داشت؛ زیرا یکی از بزرگترین دزدان زمان و توجه را از میان برمی دارد.
برنامه ریزی منعطف و واقع بینانه: یک برنامه روزانه و هفتگی بنویسید، اما در آن استراحت و تفریح را نیز لحاظ کنید. برنامه باید قابل اجرا باشد، نه آرمانی و نشدنی. برنامه ریزی واقع بینانه، از ناامیدی ناشی از عدم دستیابی به اهداف غیرممکن جلوگیری می کند و به فرد اجازه می دهد که تعادل بین کار و زندگی را حفظ کند.
اولویت بندی کارها: با استفاده از روش هایی مانند ماتریس آیزنهاور (مهم/فوری)، کارهای خود را اولویت بندی کنید. این کار به شما کمک می کند تا زمان و انرژی خود را بر روی مهم ترین وظایف متمرکز کنید و از پراکندگی و هدر رفتن زمان جلوگیری کنید. وقتی اولویت ها مشخص باشند، فرد با اطمینان بیشتری به انجام وظایف می پردازد.
مراقبت از سلامت روان و جسم
ذهن سالم در بدن سالم است. سلامت جسمی و روانی، پایه و اساس هرگونه موفقیت تحصیلی است. توجه به این ابعاد، می تواند به فرد کمک کند تا با انرژی و شور بیشتری به مطالعه بپردازد.
خواب کافی و باکیفیت: خواب کافی برای عملکرد بهینه مغز ضروری است. کمبود خواب، تمرکز، حافظه و توانایی یادگیری را به شدت کاهش می دهد. سعی کنید هر شب ۷-۹ ساعت خواب باکیفیت داشته باشید. یک خواب خوب، مانند شارژ کردن باتری مغز است که فرد را برای روز بعد آماده می کند.
تغذیه مناسب و آب کافی: خوراکی های انرژی زا برای مغز مانند میوه ها، آجیل، سبزیجات و پروتئین ها را در رژیم غذایی خود بگنجانید. همچنین نوشیدن آب کافی در طول روز، به حفظ شادابی و تمرکز شما کمک می کند. تغذیه مناسب، سوخت لازم را برای فعالیت های ذهنی فراهم می کند و از خستگی زودرس جلوگیری می نماید.
ورزش منظم و فعالیت بدنی: ورزش نه تنها به کاهش استرس کمک می کند، بلکه انرژی را افزایش می دهد و گردش خون در مغز را بهبود می بخشد. حتی یک پیاده روی کوتاه روزانه می تواند تاثیر چشمگیری بر روحیه و تمرکز شما داشته باشد. فعالیت بدنی، راهی عالی برای تخلیه انرژی منفی و تجدید قواست.
تکنیک های مدیریت استرس و اضطراب: تمرینات تنفس عمیق، مدیتیشن کوتاه یا ذهن آگاهی، می توانند به آرامش ذهن و کاهش اضطراب کمک کنند. این تکنیک ها به شما اجازه می دهند تا در لحظه حال زندگی کنید و از نگرانی های آینده فاصله بگیرید. فرد می تواند با تمرین این روش ها، کنترل بهتری بر واکنش های خود به استرس داشته باشد.
تقویت عزت نفس و خودباوری: به جای مقایسه خود با دیگران، بر پیشرفت های خودتان تمرکز کنید. حتی کوچکترین موفقیت ها را ثبت کنید و به خودتان افتخار کنید. این کار به تدریج عزت نفس شما را افزایش می دهد و باور به توانایی هایتان را تقویت می کند. هر قدم کوچک، جشن گرفتن دارد و به فرد انگیزه می دهد که ادامه دهد.
پذیرش عدم کمال گرایی: به یاد داشته باشید که هیچ کس کامل نیست و اشتباه کردن بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری است. از شروع کردن نترسید، حتی اگر فکر می کنید نمی توانید همه چیز را بی نقص انجام دهید. مهم، برداشتن قدم اول و تداوم آن است. کمال گرایی افراطی می تواند مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت باشد.
کمک گرفتن از دیگران
گاهی اوقات، حل مشکلات تحصیلی نیازمند یاری گرفتن از متخصصان و افرادی است که می توانند حمایت و راهنمایی های لازم را ارائه دهند.
مشاور تحصیلی/روانشناس: اگر فرد احساس می کند مشکلاتش عمیق تر از آن است که به تنهایی حل کند، از کمک متخصص غافل نشود. مشاوران تحصیلی یا روانشناسان می توانند با بررسی ریشه های اصلی مشکل، راهکارهای تخصصی و متناسب با شرایط شما ارائه دهند. نشانه هایی مانند اضطراب شدید، افسردگی مداوم، یا عدم توانایی در کنترل افکار منفی، زنگ خطری برای کمک گرفتن هستند.
گروه های مطالعه: مطالعه گروهی، علاوه بر ایجاد مسئولیت پذیری متقابل، می تواند فضای یادگیری را جذاب تر و پویاتر کند. بحث و تبادل نظر با همسالان، به درک عمیق تر مطالب و رفع اشکالات کمک می کند. این تعاملات، حس تنها نبودن را تقویت می کند و فرد را در مسیری مشترک با دیگران قرار می دهد که می تواند بسیار انگیزه بخش باشد.
صحبت با والدین و معلمان: مشکلات خود را با والدین و معلمانتان در میان بگذارید. آنها می توانند حمایت های لازم را فراهم کنند یا به شما در پیدا کردن راه حل های مناسب کمک کنند. گاهی اوقات، صرفاً بیان مشکل با یک فرد قابل اعتماد، بار سنگینی را از دوش شما برمی دارد و به فرد کمک می کند تا احساس سبک تری داشته باشد.
باورهای غلط رایج درباره درس خواندن و راه های غلبه بر آن ها
در مسیر تحصیلی، باورهای غلطی وجود دارند که می توانند به مانع بزرگی در راه پیشرفت تبدیل شوند. شناخت و اصلاح این باورها، کلیدی برای غلبه بر بی انگیزگی است.
تنبلی یک برچسب است، نه یک واقعیت: اغلب، آنچه به عنوان تنبلی شناخته می شود، ریشه های عمیق تری در بی انگیزگی، خستگی مفرط، اضطراب یا عدم هدفمندی دارد. برچسب زدن به خودتان به عنوان تنبلی، تنها حس گناه را افزایش می دهد و هیچ راه حلی ارائه نمی دهد. به جای آن، به دنبال علت اصلی باشید و آن را ریشه یابی کنید تا بتوانید تغییرات واقعی را آغاز کنید.
فقط شما نیستید: بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان در دوره های مختلف تحصیلی، این حس بی انگیزگی و خستگی را تجربه می کنند. این یک احساس همه گیر است و نباید خود را به خاطر آن سرزنش کنید. دانستن اینکه تنها نیستید، می تواند بار روانی را کاهش دهد و شما را به سمت جستجوی راه حل های مؤثرتر سوق دهد. این حس اشتراک، می تواند فرد را از انزوا خارج کند.
اهمیت پشتکار و قدم های کوچک: اهداف بزرگ را به قدم های کوچک و قابل مدیریت تقسیم کنید. به جای تلاش برای عالی بودن از همان ابتدا، بر برداشتن قدم های کوچک و مداوم تمرکز کنید. هر قدم کوچک، خود یک پیروزی است و به تدریج اعتماد به نفس و انگیزه شما را برای گام های بزرگتر افزایش می دهد. پشتکار، حتی در قدم های کوچک، به موفقیت های بزرگ ختم می شود.
مسیر موفقیت تحصیلی پر از فراز و نشیب است. لحظاتی از ناامیدی و خستگی کاملاً طبیعی است. مهم این است که در این لحظات تسلیم نشویم و با یادآوری اهداف خود، دوباره به مسیر بازگردیم.
ناامید نشوید: مسیر موفقیت تحصیلی پر از فراز و نشیب است. لحظاتی از ناامیدی و خستگی کاملاً طبیعی است. مهم این است که در این لحظات تسلیم نشوید و با یادآوری اهداف خود و راهکارهایی که آموخته اید، دوباره به مسیر بازگردید. هر بار که زمین می خورید و دوباره بلند می شوید، قوی تر خواهید شد. این پایداری، کلید رسیدن به اهداف است.
نتیجه گیری: توانایی تغییر در دستان شماست
در این مقاله به بررسی عمیق دلایل بی انگیزگی در درس خواندن پرداختیم و راهکارهای جامع و عملی برای غلبه بر این چالش ها ارائه دادیم. از ریشه یابی مشکلات محیطی و روانشناختی گرفته تا گام های عملی برای تقویت انگیزه، بهبود روش های مطالعه، مدیریت زمان و مراقبت از سلامت روان و جسم، همگی به شما کمک می کنند تا مسیر تحصیلی خود را با شور و اشتیاق بیشتری ادامه دهید. مهم ترین پیام این است که این حس چرا من درس نمی خوانم یک بن بست نیست، بلکه نشانه ای برای خودآگاهی و شروع تغییری مثبت است. با درک ریشه ها و به کارگیری راهکارهای مناسب، می توان کنترل مسیر تحصیلی خود را به دست گرفت و آینده ای روشن تر را برای خود رقم زد.
توانایی تغییر در درون هر فردی وجود دارد و هرگز برای شروع دوباره دیر نیست. هر قدم کوچکی که امروز برمی دارید، شما را به اهدافتان نزدیک تر می کند و به تدریج، تغییرات بزرگی را رقم خواهد زد. به خودتان ایمان داشته باشید و از همین لحظه، برای آینده ای روشن تر و پربارتر، یک قدم کوچک بردارید. این سفر، با اولین گام آغاز می شود و با هر گام، فرد به هدف خود نزدیک تر خواهد شد.