رمان ازدواج اجباری بخاطر پدرم
معرفی و دانلود رمان ازدواج اجباری
در این مطلب از دهکده لینک، رمان ازدواج اجباری را آماده کردیم. برای درخواست کتاب ودانلود رمان ازدواج اجباری به ادامه مطلب مراجعه کنید. رمان ازدواج اجباری داستان عجیب یک پسر است که به خاطر اهدای قلب مادرش به مادر یک دختری او تصمیم می گیرد که از آن ها انتقام بگیرد آن هم با ازدواج از روی کینه با آن دختر.
خلاصه ای از کتاب:
تازه از مدرسه تعطیل شده بودم تو راه خونه بودم سر کوچه با سارا خدافظی کردم خونه ی ما یکی از نقاط پایین شهر بود یه خونه ویلایی حیاط دار با دیدن bmwسفید رنگی که در خونه پارک شده بود. تعجب کردم تو این محله هیچکی از این ماشینا نداشتم اونم ماشینی که جلوی خونه ما پارک شده باشه با تعجب رفتم تو خونه دو جفت کفش مردونه در خونه گذاشته بود.
در رو باز کردم و رفتم تو خونه ما روری بود که پذیرایی و نشیمن یکی بود برای اینکه بری تو اتاقا باید از ونجا رد میشدی با کنجکاوی رفتم تو با دیدن دوتا پسر جوون که روی زمین نشسته بودن دیگه خیلی تعجب کردم با شک نگاشون کردم و سالم دادن اونام با شک جوابمو دادن سریع رفتم تو اتاقم و درو بستم. باران کوچولوی من تو اتاق با لباسای مهدش خوابش برده بود اروم بوسیدمش و لباساش و طوری که بیدار نشه در اوردم لباسای خودمم عوض کردم و رفتم توی آشپزخونه بازم باید از جلوی اون دوتا مرد رد میشدم…
نمیدونم دخترم چیزی بردین بخورنن؟ -نه دخترم -پس شما برین من میارم بابا سرشو تکون داد و رفت پیش مهمونا منم براشون اب پرتغال گرفتم و همراه با شیرینی بردم براشون تا اشپزخونه اومدم بیرون دوتا چشم طوسی دیدم که زل زده بود بهم و داشت براندازم میکرد اصلا از نگاهش خوشم نیومد مردیکه فکر کرده اومده لباس بخره با اخم صورتمو ازش برگردوندم و بهشون تعارف کردم بعدم با اجازه ای گفتم و رفتم تو اتاقم.
خونه ما دوتا اتاق خواب داشت که من و باران تو یه اتاق می خوابیدیم و بهراد و بهرام و بابام تویه اتاق. مامانم وقتی باران به دنیا اومد سر زایمان طاقت نیاورد و واسه همیشه ترکمون کرد به عکس که روی میز مطالعم بود خیری شدم. عکس خودم و باران بود…
دانلود pdf کتاب رمان ازدواج اجباری
بخشی از رمان ازدواج اجباری
آقا تو رو خدا رحم کنید!پولتون رو پس میدم. با پوزخند به بابام خیره شده بودم البته اگه میشد اسمش رو میشد گذاشت بابا یه معتاد بود که کارش قمار و مواد کشیدن بود مادر بدبختم بخاطر کتک هاش مرد. عین سگ داشت کتک میخورد.بیخیال با لذت به کتک خوردنش خیره شده بودم که نگاهش بهم افتاد با دیدنم با صدای خمارش گفت: _دخترم!به دادم برس.
بدون توجه به حرفش خواستم برم از خونه بیرون که صدای مرد بلند شد: _دخترته؟!
_آره آقا.!
نگاهم و به مرد مسن روبروم دوختم که با پوزخند نگاه خریدارانه ای به هیکلم انداخت و رو به پدرم گفت: _دخترت رو بجای طلبم میبرم!
با عصبانیت بهش خیره شدم چی داشت میگفت این مرتیکه من رو بجای طلبش ببره مگه وسیله بودم!
صدای شاد بابا باعث شد شکه و بهت زده بهش خیره بشم.
_آره آقا این دختر کنیزتون میشه.
_کنیز نمیخوام زیرخواب پسرم میشه و براش یه وارث بدنیامیاره.
بابهت و چشمهای اشکی بهشون خیره شده بودم چی داشتن میگفتن مگه من کالا بودم که من رو برای پسرش میخواست به جای پول ببره.
با گریه داد زدم: _چی دارید میگید ؟!من جایی نمیام.
با نفرت رو به مرد مسن داد زدم: _من هیچ جانمیام گمشو از اینجا.
به سمتم اومد چونم رو توی دستهاش گرفت و نگاهی بهم انداخت و گفت؛ _خفه شو!تو همسر پسر من میشی وگرنه پدرت رو جلوی چشمهات تیکه تیکه میکنم خود تو رو هم زیرخواب نگهبانام میکنم فهمیدی؟!
با ترس بهش خیره شده بودم که…
خلاصه داستان:
داستان رمان ازدواج اجباری از یک انتقام شروع شد انتقامی که پسر قصه ما به خاطر اهدای قلب مادرش به مادر دختر قصه ما بهار شروع شد و این کینه باعش شد پسر قصه ما کامران برای جبران رنج خودش دست به این ازدواج بزنه و باعث اذیت خودش و بهار بشه. بهار یه روز که ازمدرسه میاد خونه متوجه ماشین ناشناسی میشه که درخونشون پارکه …
مشخصات کتاب
نام کتاب: ازدواج اجباری
ژانر: عاشقانه/اجتماعی/همخونه ای
نویسنده: سارا
ویراستار: گیسو زحمت کش
دانلود رمان “ازدواج اجباری”
رمان ازدواج اجباری یک اثر مشهور و جذاب میباشد که طرفداران بسیاری داشته و در شمار پرفروشترین رمانهای عاشقانه قرار دارد که طی سالهای اخیر منتشر گردیده است.
رمان ازدواج اجباری یکی از مشهورترین رمانهایی است که به صورت عامیانه نوشته شده و در شمار رمانها و داستانهای عامیانه ایرانی طبقهبندی میگردد. این رمان از آن دسته رمانهایی است که در انجمن نودهشتیا منتشر شده بود.
داستانهای عاشقانه معمولا داستانهایی هستند که دارای مفاهیم روابط احساسی میان دختر و پسر میباشند. و در این میان رمانهای عامیانه عاشقانه به دور از چهارچوبهای نوشتاری ادبی و بدون توجه به قوانین ادبیات، با زبان گفتار و به صورت عامیانه مطالب را بیان میکنند. بدیهی است که این گونه از داستانها بار ادبی خهاصی ندارند اما به هر روی به دلیل آن که مورد توجه و پسند قشر نوجوان قرار دارند، همیشه درخواست دارند.
رمان ازدواج اجباری نیز از همین دست رمانهاست که بار محتوایی آن به لحاظ ادبی در وضعیت خوبی قرار ندارد اما به خاطر داشتن یک داستان واقعگرایانه و رئالیسم که با ادبیاتی خودمانی و کوچهبازاری نوشته شده است، مورد توجه علاقمندان قرار دارد.
بخشی دیگر از متن رمان
… او به من گفت که دلش میخواد ماجرا رو طور دیگری شرح بده. نمیخواست حقیقت رو باور کنه و بپذیره که ماجرا اونطور که هست، نیست. برای همین اعتراف کرد که ترجیح میده تو این مورد خاص، حتی خودش رو گول بزنه. …
… اونطرف خیابون یه آقایی وایساده بود. ماشینش هم یه شاسی بلند مشکی بود. یارو به ماشین لم داده بود و سیگار برگ میکشید. یه عینک دودی نسبتا بزرگ هم تنش بود و کت و شلوارش هم سیاه بود. شبیه این آدمهایی که عضو گروههای گنگستری خارجی هستند! …
… گفت من نمیام و لی گفتم باید بیاد. باید بیاد و با چشماش ببینه که چه گندی به همهچیز زده و همهچیز رو خراب کرده. کم مونده بود بغضش بترکه و گریه کنه ولی خودش رو کنترل میکرد. …
… از ته دل میخندیدم. باورش سخت بود اما واقعا روزهای خوبم دوباره برگشته بود. من و اون دوباره بعد این همه سال دوری و دربدری دوباره به هم رسیده بودیم و حالا دست تو دست هم مشغول قهقهه زدن بودیم. …
… در که باز شد از ترس میخکوب شدم. دیدم اونجا وایساده و داره چپ چپ نگاهم میکنه. انتظار داشتم شروع کنه به گلایه و مثل همیشه غر بزنه اما اینبار هیچی نگفت. فقط سکوت کرد و خیلی آروم گفت بپوش بریم. …
… نادری ساندویچ فلافل رو پیچید لای کاغذ و گرفت جلوم. گفت بخور که اصل آبادانه! من بیمیل و بیحوصله نگاهش کردم. باورم نمیشد تو این شرایط و اوضاع انقدر بیخیال باشه. …
دانلود کتاب PDF ازدواج اجباری
رمان ازدواج اجباری که یکی از پرطرفدارترین و مشهورترین رمانهای سبک عامیانه است که طی سالهای اخیر منتشر شده، برای افراد علامقند به دانلود کتاب رمان یک پیشنهاد بسیار عالی است. این رمان یعنی رمان ازدواج اجباری، اثری است که دارای حق نشر بوده و به صورت کاغذی منتشر شده است. لذا هیچ نسخه PDF و صوتی، از این کتاب وجود ندارد. پیشنهاد میشود اصل کتاب را از کتابفروشیهای سراسر کشور خریداری کرده و یا کتابهای مشابه را از لینک زیر دانلود بفرمایید:
منبع : epublib.info/book-request